درس2 : تاریخچه انیمیشن
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
سلام
تاریخچه انیمیشن
احتمالا جی استیوارت بلکتون فیلمساز آمریکایی اولین کسی بود که از تکنیک انیمیشن استفاده کرد و با کمک ادیسون در آمریکا به شهرت رسید. ولی به طور کلی نمی توان شخص خاصی را خالق هنر انیمیشن نامید. افراد زیادی بودند که همزمان شیوه های جدیدی را تجربه می کردند.جرج ملیس سازنده فیلم «سفر به ماه» فیلمسازی فرانسوی بود که از تکنیک های فراوانی برای فیلمش استفاده کرد. یکی از آنها متوقف کردن دوربین، عوض کردن چیزی در صحنه و به حرکت در آوردن دوباره دوربین بود. همان چیزی که بعدها استاپ موشن نام گرفت.
در سال ۱۹۰۸ هنرمند فرانسوی دیگری به نام امیل کوهه شروع به نقاشی نوارهای کارتونی کرد و فیلمی به نام Fantasmagorie ساخت. بخش عمده فیلم شامل یک نقاشی بسیار ساده متحرک بود.
در سال ۱۹۱۱ وینزور مک کوی هنرمند و کاریکاتوریست آمریکایی، طراحی های روی کاغذش را حرکت داد و انیمیشن های متعددی ساخت که مهمترین آنها فیلم دایناسور است. در آن زمان تصور اینکه دایناسوری روی پرده جان بگیرد حیرت آور بود.
به جز این افراد هنرمندان دیگری هم بودند که به تجربه در دنیای انیمیشن می پرداختند ولی بعد از این اولین تجربیات، هنرمندان آمریکایی بودند که توانستند انیمیشن را از یک فرم خالص هنری خارج کنند و برایش بازار فروش ایجاد کنند. بعضی از انیماتورهای اولیه مثل وینزور مک کوی این حرکت را تحریف هنر ناب انیمیشن قلمداد می کردند و علیه کمپانی های بزرگ که یک به یک شکل می گرفتند بیانیه صادر می کردند.
والت دیزنی
مشهورترین استودیو در تاریخ انیمیشن، استودیوی والت دیزنی بوده است، که در سال ۱۹۲۸ با میکی ماوس کارش را آغاز کرده است و تا امروز بازار انیمیشن جهان را حداقل به لحاظ تجاری و صنعتی تحت تسلط خود درآورده است.
والت دیزنی و همکارانش کسانی بودند که کارتون را از شکل صامت دور کردند و با توجه بیشتر به آناتومی حرکت تصاویری حقیقی تر ساختند و حرکت های شلنگ وار و شلخته را از انیمیشن محو کردند.
یکی دیگر از رقبای دیزنی مکس فلیشر، رییس استودیوی Fleischer بود که برای کمپانی پارامونت انیمیشن تولید می کرد. کارتون های موفق Betty Boop و Popeye the Sailor یا همان ملوان زبل را فلیشر ساخت. ملوان زبل معمولا با میکی رقابت می کرد. در اویل دهه ۱۹۳۰ قوانین سخت گیرانه سانسور بر کارتون اعمال شد و فلیشر مجبور به حذف بعضی قسمت های کارتون های Betty Boop شد و این موضوع محبوبیت کارتون های فلیشر را کم کرد.
هیو هرمان و رودی لینگ دو انیماتور معروف دیگر بودند که در ابتدا برای دیزنی کار می کردند ولی در دهه سی از او جدا شدند و شرکتی تشکیل دادند که توزیع آثارش به عهده کمپانی برادران وارنر بود. آنها با سنت های کلیشه شده دیزنی مقابله می کردند و دافی داک معروف ترین اثر آنهاست. شخصیت باگز بانی هم یکی دیگر از شخصیت های کارتونی است که در دهن کجی به دیزنی توسط چاک جونز در کمپانی وارنر ساخته شد.
به این ترتیب انیمیشن در آمریکا از همان ابتدا با بازار اقتصاد گره خورد و مسیری را طی کرد که امروزه به تولیدات عظیم و پرخرج سینمایی فقط با هدف جذب مخاطب گسترده و فروش بسیار بالا انجامیده است.
اما این به معنی آن نیست که هنرمندان مستقل در آمریکا امکان کار نداشته باشند و بر عکس این کشور یکی از مهمترین پایگاه های انیمیشن در قالب هنر ناب هم بوده است.
انیمیشن ایتالیا
نظریه هنری ای که برادران کورادینی بین سال های ۱۹۰۸ و ۱۹۱۰ شامل ایده هنر انتزاعی مبتنی بر مبادی و اصول روحانی و معنوی بود، پایه و اساس انیمیشن های اولیه کشور ایتالیا شد. آن ها می گفتند «ما به شخصی که هنرها را دوباره ترکیب کند، احتیاج داریم. هم اکنون چنین شخصی وجود ندارد، اما او روزی خواهد آمد».
آرنالدو کورادینی ارتباط بین موسیقی و نقاشی را به واسطه ترکیب کردن شکل ها و رنگ ها روی بوم، مطابق با هارمونی های موسیقی، کشف کرد و پایه گذار سینمای انتزاعی شد. در سال های ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹ دوربینی برای فیلمبرداری به صورت فریم به فریم وجود نداشت. بنابراین آرنولدو به فکر نقاشی مستقیم روی فیلم خام سلولوئیدی فاقد نیترات نقره افتاد به این ترتیب آرنالدو کورادینی روش جدیدی را برای ساختن انیمیشن ابداع کرد؛ روشی که ۲۵ سال بعد، نورمن مک لارن به شکل حرفه ای آن را توسعه داد.
در سال ۱۹۱۷، فیلمسازی به نام جیوانی پاسترونه در بخشی از فیلم سینمایی زنده خود با عنوان The War And The Dream Of Momi از انیمیشن عروسکی استفاده کرد. در حقیقت، این نخستین تجربه روش فریم به فریم در سینمای ایتالیا بود. در این فیلم، پدربزرگ برای نوه اش (مومی) نامه پدر را که از جبهه جنگ فرستاده است، می خواند. کودک به تدریج به خواب می رود و رویای یک جنگ بین دو تا از عروسک هایش به نام های تریک و ترک و سپاهی از سربازان را می بیند.
در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ هنرمندانی مانند آنتونیو بوتینی و برادران کوسیو دیگر تکنیک های انیمیشن، از جمله استفاده از طلق را در ایتالیا تجربه کردند.
انیمیشن روسیه
اولین انیماتور روسی الکساندر شیریایف بود که از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۹ چند انیمیشن کوتاه ساخت. فیلم های او در آن زمان از یاد رفتند و فقط در سال ۱۹۹۵ و بعد از حدود نود سال بود که آن نسخه های قدیمی دوباره پیدا شد. روسیه در سال های ابتدایی قرن بیستم همپای آمریکا و دیگر کشورها در هنر انیمیشن جلو می رفت ولی به واسطه سوسیالیسم حاکم بر کشور آثاری تولیدی اش در دنیا دیده نمی شد.
انیمیشن چک
انیمیشن چک و چکسلواکی سابق بیشتر به خاطر فیلم های عروسکی معروف است. این موفقیت در ساخت انیمیشن عروسکی، به سابقه طولانی این کشور در تئاترهای عروسکی بر می گردد. نمایش های عروسکی از دوره باروک (سده ۱۷ میلادی) در این کشور متداول بوده و همواره بخشی از سرگرمی های مردم چک می شده است.
کارل دودال نخستین انیمیشن عروسکی این کشور را با عنوان The Lantern's Secret در سال ۱۹۳۵ ساخت. این انیمیشن دو دقیقه ای تبلیغ یک صابون بود، برای یک کمپانی تولید کننده مواد شوینده و بهداشتی.
اما معروفترین هنرمند چک یری ترنکا است که در سال ۱۹۱۲ به دنیا آمد. پدرش لوله کش و مادرش خیاط بود. او از کودکی به هنر و دنیای عروسک ها علاقمند بود. مدتی به عنوان دستیار، با جوزف اِسکوپا عروسک گردان معروف آن دوران، کار کرد و از او نحوه ساخت عروسک های چوبی را آموخت.
و پس از اتمام جنگ دوم جهانی، به گروهی از هنرمندان جوان پیوست که برای ساخت انیمیشن، استودیو Bratri v Triku را تاسیس کرده بودند. نخستین فیلم او Grandpa Planted A Beet نام داشت که براساس فیلمنامه ای از ادوارد هافمن ساخته شده بود. بهترین فیلم ترنکا انیمیشنی است با عنوان دست که هنوز هم جز شاهکارهای سینمای عروسکی محسوب می شود.
دیگر هنرمند سرشناس چک کارل زمان است. او نخستین فیلم خود را با عنوان The Christmas Dream در سال ۱۹۴۶ ساخت که جایزه بهترین انیمیشن کوتاه را از جشنواره فیلم کن برد. این فیلم تلفیقی از فیلم زنده و انیمیشن عروسکی است.
یوگسلاوی سابق
سینما در یوگسلاوی همچون دیگر کشور های اروپای شرقی به وسیله بخش دولتی اداره می شد و به رهبران سیاسی وابسته بود که بر تولید فیلم ها نظارت می کردند. در این کشورها، دولت برای تولید فیلم یک برنامه سالانه داشت و هنرمندان مختلف را با یک حقوق ثابت و ماهیانه استخدام می کرد. بنابراین فیلمسازان می توانستند با خیالی آسوده، تمام وقت خود را صرف خلق آثارشان کنند. مهمترین مراکز تولید انیمیشن در یوگسلاوی سابق عبارت بودند از:
- زاگرب فیلم (Zagreb Film) واقع در شهر زاگرب، کرواسی امروزی
- نئوپلنتا فیلم (Neoplanta Film) واقع در شهر نووی ساد، صربستان امروزی
- دوناو فیلم (Dunav Film) واقع در شهر بلگراد، صربستان امروزی
- ویبا فیلم (Viba Film) واقع در شهر لیوبلیانا، اسلوونی امروزی
- واردار فیلم (Vardar Film) واقع در شهر اسکوپیه، مقدونیه امروزی
از میان استودیوهای موجود در یوگسلاوی هیچ کدام قدرت و اعتبار زاگرب را پیدا نکردند. نمایش فیلم های زاگرب در جشنواره ی فیلم کن در سال ۱۹۵۸، جایگاه زاگرب فیلم را به عنوان یک نوآور در دنیای انیمیشن تثبیت کرد. تکنیک فوق العاده و موضوعات جسورانه این فیلم ها، منتقدین را تحت تاثیر خود قرار داد تا جایی که تاریخ نگار فرانسوی، ژرژ سادول، واژه «مکتب انیمیشن زاگرب» را ابداع کرد. اساس این مکتب بر گرافیک و کاریکاتور استوار بود و مهمترین مشخصات فیلم های آن عبارت بودند از:
- پرهیز از طرح های واقع گرایانه
- استفاده از طرح های ساده و کاریکاتور
- کم شدن نقش نقاشی پس زمینه و یا حذف کامل آن در برخی از موارد
- مطرح کردن موضوعات سیاسی و اجتماعی با بیانی طنز آمیز
- حذف دیالوگ و استفاده از افکت های صوتی گوناگون به جای آن
هنرمندانی چون دوشان وکوتیچ، واتروسلاو میمیکا و ولادو کریستل از اولین هنرمندان این مکتب هستند.