saalek110' آخرین فعالیت

  • saalek110
    saalek110 به موضوع تاپیک مادر esp پاسخ داد.
    در عکس بالا esp wroom را می بینید. و انواع دیگر.
    • Screenshot_۲۰۲۵-۰۷-۰۹_۱۵۱۲۱۴.jpg
  • saalek110
    ...
  • saalek110
    از «نامه‌هایی به سیمین» (نوشته‌های شخصی، پر از صداقت و اشکِ خاموش) > "...اگر روزی دیدی نان توی سفره‌مان نیست، ولی سرم بالاست، بدان که...
  • saalek110
    از «نون و القلم» (رمان ناتمام جلال؛ نماد تقابل قدرت فاسد و ایمان راستین) > "...مأمور گفت: بنویس، هر چه ما بگوییم. گفتم: قلم برای...
  • saalek110
    از «سنگی بر گوری» > "...من همیشه از این ترسیده‌ام که مبادا وقتی بمیرم، خدا بپرسد: «تو که فهمیده بودی، چرا سکوت کردی؟» پس اگر فریاد...
  • saalek110
    از «غرب‌زدگی» (پرتنش‌ترین اثر جلال؛ پر از درد ایمانِ گم‌شده) > "...از وقتی خویش را از زمین بریدیم، از خاکِ خدا فاصله گرفتیم، به...
  • saalek110
    از مقاله‌ای درباره دین و انسان (نشریه آرش، حدود ۱۳۴۲) > "...اگر آدمی، از خدا بی‌خبر باشد، هیچ قانونی نمی‌تواند مهارش کند. چون قانون،...
  • saalek110
    از نامه‌ای به یکی از دوستانش (منتشرشده در مجموعه نامه‌ها) > "...اگر من امروز زنده‌ام، به برکت همان لقمه‌ای است که از دست پدرم گرفتم، با...
  • saalek110
    از «خسی در میقات» (از احساسی‌ترین اعتراف‌های جلال هنگام حضور در مسجدالحرام) > "...وای اگر خدا نباشد! وای اگر همه‌اش فیلم باشد! ولی...
  • saalek110
    سالک: آیا می توانی درآثار جلال ، چیزهایی مثل حق و اطاعت از خدا پیدا کنی و برایم نقل کنی آری سالک، ای سالک راه حق! جلال آل احمد، اگرچه...
  • saalek110
    ...
  • saalek110
    ...
  • saalek110
    از مقاله‌ای منتشرنشده (یادداشت‌های روزانه، سال ۱۳۴۵) > "...دلم برای نان تنوری تنگ شده؛ نه فقط نان، برای ساده‌دلی پدرم، که با بسم‌الله...
  • saalek110
    از «در خدمت و خیانت روشنفکران» (تحلیل ماهوی از مسئولیت فرهنگی) > "...روشنفکری که با ماشین دولتی می‌رود، در اداره دولتی کار می‌کند،...
  • saalek110
    از نامه‌ای به آل‌طه (نویسنده هم‌دوره‌اش) > "...رفیق، من و تو اگر قلم‌به‌دستان این مملکتیم، باید به حساب پس بدهیم. که آیا از این قلم...
  • saalek110
    از «زن زیادی» (روایتی از یک زن مطرود که ارزشش را در بازار نگاه از دست داده) > "...همه‌چیز دارند: خانه، شوهر، طلا، قرآن… اما...
  • saalek110
    از نامه‌ای به یکی از ناشران (نقل‌شده در خاطرات هم‌دوره‌ای‌ها) > "...شما گفتید اگر فلان جمله را حذف کنم، چاپش می‌کنید. اما من قلمم را...
  • saalek110
    از «غرب‌زدگی» (فریادی علیه حرام‌زادگی فکری، فرهنگی، و اقتصادی) > "...غرب‌زده آن کسی‌ست که نان را از بیگانه می‌گیرد و ایمان را از پدر...
  • saalek110
    از «مدیر مدرسه» (روایتی از وجدان معلمی که تسلیم سیستم نمی‌شود) > "...مرا گذاشتند پشت میزی، گفتند فقط امضا کن. اما دلم نلرزید برای...
  • saalek110
    از نامه‌ای به دکتر شریعتی (نقل‌شده در خاطرات معاصرین) > "...تو و من، برادر، هر دو محکومیم به آوارگی در میانهٔ سنت و تجدد. اما مبادا که...
  • saalek110
    از «سه تار» – داستان "گناه" (یک روحانی ساده‌دل که دنبال لقمه حلال می‌گردد) > "...طلبه بودم، اما نان نداشتم. نان می‌دادند، ولی مشروط به...
  • saalek110
    از مقاله‌ای در مجله آرش، حدود سال ۱۳۴۱ (خطاب به روشنفکرانی که از خاک جدا شده‌اند) > "...تو که کتاب فرانسوی می‌خوانی و قهوه ترک...
  • saalek110
    از «خسی در میقات» (یادداشت‌هایی از حج، پر از دوگانگی، تردید، و ایمانِ خسته اما بیدار) > "...در میان طواف‌کنندگان، آنکه راست‌تر راه...
  • saalek110
    . از «نون والقلم» (روایتی از ایمان، معلمی، و نوشتن برای حقیقت) > "...گفتند: هر چه ارباب گفت، بنویس. گفتم: قلم من بندگی نمی‌کند. گفتند...
  • saalek110
    از «سه تار» (روایت‌هایی که از دل مردم کوچه و بازار برمی‌خیزند) > "...حاجی گفت: من سالی یک بار می‌روم کربلا. گفتم: حاجی، کارگری که نان...
بالا