که جای خود داره .... هنرمندی که منظوره کارشو بگه هنرمند نیست ... فاشیستهدوست ندارم برای کارام پانویس ارائه بدم
ممنونم پاپک جان بابت توضیحات
توضیحاتت تا حدی تونست منو قانع کنه ولی نظری که در ابتدای کار ندام و الان می خوام بدم بابت این بود که فکی می کردم منظوره خاصی داری ولی این
که جای خود داره .... هنرمندی که منظوره کارشو بگه هنرمند نیست ... فاشیسته
اما نظر بی ارزش من در مورده رنگ بود که بر خلافه دوستانه
توی کارای کانسپت رنگ جادو میکنه ... من رنگو ارجح میدونم به طرحو خط .... عمق این کارا به نظرم تو نورشه
خوشحال میشم نظرتو در اینباره بدونم
فلن
خوب این مقبول ... ولی بحث من تو تجلی سلوکه .... بحثمو نو می خوام بکشونم به جایی که در گستره رنگ تک رنگی حرف اول آخرو میزنهدر این مورد که چرا بنفش هم چون رویای عرفانی که من در خواب میبینم بنفش رنگه
wowخوب این مقبول ... ولی بحث من تو تجلی سلوکه .... بحثمو نو می خوام بکشونم به جایی که در گستره رنگ تک رنگی حرف اول آخرو میزنه
یه نکته رو بگم شاید جالب باشه برات
من سیر و سلوک عرفانی رو همیشه با رنگین کمون تعبیر میکنم ... نمی دونم تا چه حد در مبحث نور تخصص داری ولی یه توضیح کوچیک بدم که با کم تر شدن طول موج از قرمزی به بنفشی می ریم ... و صد البته انرژی طول موج کوتاه بیشتره
اما اینا رو برا چی گفتم
برای اینکه بگم مرحله بعد از سلوک یا همون توصل برا من رنگی فرا بنفشیه ... و از طرفی تجلیگاه عرفان (سوای بحث معنویش-منظور جنبه مادیشه) رخساره
اینجاست که به تناقض میرسم
انگار که شیفت پیدا میکنم به مرحله پایین تر
تاثیره منفی رنگه بنفش اینجا رو من عمل کرد
بازم خوشحال میشم دیدگاهتو در مورد تجلی عرفانی بدونم
فلن
منم منظورم از شیفت خوردن به عقب همین بودهمونطور که میدونی طیف قرمز تا بنقش بخش مرئی طول موج های ساطعه از خورشید توسط چشم ماست