خاطرات من از دومين تور مجيد آن لاين همراه با تصاوير مرتبط و فيلم !!!

NabiKAZ

Well-Known Member
خاطرات من از دومين تور مجيد آن لاين((( قسمت اول )))

سلام به همه دوستان

(جهت ديدن عكسها با اندازه بزرگ تر بر روي هر عكس كليك كنيد.)

تصميم دارم شرح و گزارش قرار عمومي در تنگه واشي رو واستون از زبان خودم تعريف كنم البته همراه با تصاوير مربوطه ، تا اونهايي كه نيومدن يكم تو كف بمونن ! جاي همه كسايي كه نيومدن خالي.

البته به دلايل خاص و تقريبا مشخص كه همتون ميدونيد ، اما من يكي نميدونم!!! ترجيح داده شده از تصاوير خانمهاي قرار عمومي و حتي تا حد امكان از تصاوير آقايون استفاده نشه! خلاصه به دليل اينكه مجبوريم اينجا هم از سانسور خبري و تصويري استفاده كنيم، فكر نميكنم بشه شرح قرار رو كامل و با آب و تاپ كامل و آنچه بوده تعريف كنيم... اما سعي ميكنم تا حد امكان كامل بگم تا هر كي نيومده دلش حسابي كباب بشه! :wink:
اگر هم عكس كسي رو گذاشتم و زياد خوشش نيومد بگه تا سريعا صورتش رو شطرنجي كنم :wink:

البته اميدوارم در مورد اين يكي عكس استثنا قائل بشن و قبول كنن كه اين عكس يادگاريه سايته و قرار دادن اون تو سايت مشكلي نداره ...

فقط اين عكس از نظر من يه مشكل كوچولو داره و اون اينه كه من چون عكاسش بودم ، توي عكس نيستم :cry: ، بروبچ كه همين صحنه رو عكس گرفتند و منم توش هستم لطفا واسه من سند كنند :wink:


و اما داستان ما ...

يادتونه مسيح گفته بود ساعت 6:30 دقيقه حركته و غير ممكنه يه دقيقه هم دير تر حركت كنيم. ما هم شب ، روز قرار ساعت رو سر ساعت 5 تنظيم كرديم و سعي كرديم بخوابيم ، اينقدر ذوق داشتم كه خوابم نميبرد... خلاصه ساعت 5 صبح بيدار شدم و تا 5:30 آماده شدم و حركت كردم از اونجا هم كه خيابونا خلوت بود نيم ساعته رسيدم و تقريبا ساعت 6 رسيدم ميدون وليعصر.. سر قرار . (قرارمون يادت نره ، دير نكني منتظرم!!) :oops:
اگر اشتباه نكنم نفر پنجم بودم كه رسيده بودم ، قبل از من masqxz2 و فك كنم mahyar_nel و jasoosk اومده بودند و يكي دو نفري كه متاسفانه آيديشون خاطرم نيست.


(تصوير تابلو مجتمع تجاري كه به دليل اينكه هنوز آفتاب زده نشده بود عكس كمي تاريك افتاده، بچه ها همينجا قرار بود جمع بشن)


ما يه 20 دقيقه صبر كرديم و كم كم بچه ها داشت پيداشون ميشد، هر كي به هر كس ديگه كه ميرسيد اولين سوالي كه ازش ميپرسيد اين بود كه آيديت تو سايت چيه ؟! بعضي هم كه تازه رسيده بودند ميگفتند تور مجيد آن لاينه ؟! (حدودا 30 تا آقا و 20 تا خانم كه جمعا 50 نفري ميشديم) تو همين احوالات بود كه متوجه شديم از آقا مسيح و مجيد خبري نبود! بچه ها حدس زدن كه پست آخر مسيح مبني بر سفرشون به مقصدي نا مشخص صحت داشته و ايشون متواري شدند! در همين افكار شيطاني بوديم كه ساعت 6:20 دقيقه ايشون پيداشون شد و به همه توهمات پايان داد... تا حظور و غياب صورت گرفت و منتظر اومدن آخرين نفر از بچه ها يعني آقا مجيد شاخ شمشاد شديم ساعت شده بود تقريبا 6:45 و بعد از كلي خوش و بش تك تك بچه ها با ايشون و زيارتشون آماده حركت شديم و سوار مي ني بوس ها شديم . يه آبي كم رنگ يه آبي پر رنگ يه نارنجي (حالا من چرا رنگشون رو گفتم خودم هم نميدونم!)


(آماده شدن بچه ها جهت سوار شدن به مي ني بوسها، ببخشيد عكس بروبچ رو زدم! آخه اين عكس خوب افتاده بود هر كاري كردم نتونستم ازش بگذرم!)


ساعت همون حول حوش يه ربع ، ده دقه مونده به 7 بود كه ميني بوس ها به سمت خارج شهر حركت كردند ، راهي پر پيچ و خم و در حدود 4 ساعت راه !


(همون ميدون وليعصر كه داخل اتوبوس در لحظه حركت گرفتم و صحنه خداحافظي از تهران رو نشون ميده.)


حدود نيم ساعتي بود كه در راه بوديم و تقريبا داشتيم از شهر خارج ميشديم بچه ها هنوز درست با هم آشنا نشده بودند و زياد روشون به هم وا نشده بود :wink: ساعت حدود 7:30 به پمپ بنزين رسيديم و ماشينها بنزين زدند.


(عكس پمپ بنزين، اول راه بود به دليل كمبود سوژه در آخرين لحظات كه داشتيم حركت ميكرديم اين عكس رو گرفتم !)


بچه ها از اونجا كه خيلي پر رو بودند (حداقل ميني بوسي كه ما توش بويديم) زود با هم گرم گرفتند و با يه ضبط در پيت بساط و سور و سات رقص و آواز خواني رو راه انداخيتم، همه نوع هم ميرقصيدند اتفاقا هم خانمها هم آقايون ، اونم مدل هاي رنگارنگ كه در اون بين رقص شمسي!!! كه من نميدونم يعني چي از همه بيشتر جا باز كرده بود و يكي از بچه هاي متخصص اين رقص كه شايدم خودش از ابداع كنندگان اين سبك بوده كلي به بچه ها حال ميداد!
حالا شما خودتون ديگه تصور كنيد در اون يه وجب جا تو اون ميني بوس چه جوري اين همه جمعيت ميرقصيدند!!! ديگه آخرشو بخونيد!!!

عكس!
(متاسفانه عكسها و فيلمهاي اين بخش يعني رقص بچه ها با اينكه بسيار جالب از آب در آمدند، اما به همون دلايلي كه ابتدا عرض كردم، سانسور خبري ميشن! و تا اطلاع ثانوي از قرار دادن اونها در اينجا معذورم!)


بروبچ ديگه اينقدر رقصيدن كه از نفس افتادن و سروصداي شكم ها در اومد، موقع صبحانه شده بود فكر ميكنم ساعت حدود 8 شده بود. صبحانه شامل كيك و سانديس بود كه نوش جون كرديم و واسه سانس دوم رقص تجديد قوا كرديم!


(صبحانه شامل كيك و سانديس)



(نمايي بعد از حيف و ميل...)


بعد از صبحانه بچه ها نيروي مضاعفي پيدا كرده بودند و باز هم مثل قبل بساط رقص و آواز خواني برقرار شد كه تصاوير اين بخش هم مجدد تحت سانسور خبري قرار گرفته! تا شايد در روزهاي آتي اجازه نامه كتبي از سوي مسئولين سايت صادر بشه :wink:

مدتي بعد براي تنفس توقف كرديم. موقع سوار شدن بود كه ....(اين تيكه بدون شرحه!)



(راستي كسي آيدي ايشون رو نداره؟!؟؟!؟!؟؟!؟!)

ديگه يواش يواش داشت اين رقص شمسي جا ميافتاد ها.... :oops:
چند تا عكس دارم كه جاش همينجاست ولي ميترسم بچه ها ناراحت بشن بزارم اينجا،
يكي در مورد چايي خوردن اون رفيقمون كه فك كنم صداش ميكردن رضا(شمسي!!)
يكي بستن بند كفشاي اون يكي دوستمون در بالاي صندلي ميني بوس كه صحنه جالبيه!
از همه جالب تر صحنه چرت بعد از صبحانه وب مستر سايت كه خيلي هم ناز و ماماني خوابيده ته ميني بوس! كه اين عكسها هم نياز به اجازه نامه كتبي از سوي مقامات بالا داره . (شرمنده فقط تو كف ميزارمتون ، به خدا عكساش تو قرنطينه موجوده!!)

خب! ديگه يواش يواش داشتيم به تنگه نزديك ميشديم كه چند تا بسيجي جلومون رو گرفتن و گفتن از خانمها خواهش ميكنيم حجابشون رو رعايت كنن! و بعد گذاشتن بريم! (اينجاش رو تو دلتون بخنديد!!!) سوژه خوبي بود ولي جرعت گرفتن عكس رو ازش نداشتم ....

نزديك تنگه تو يه باريكه بوديم كه ماشينها عين قطار پشت سر هم ايستاده بودند ، چنان ترافيكي شد كه بچه ها ترجيح دادند 6 يا 7 كيلومتر باقيمونده تا تنگه رو پياده برن... از ميني بوسا خارج شديم و راه تنگه رو پياده در پيش گرفتيم و بعد از چند بار ديگه سوار شدن و پياده شدن نفهميديم كي به پاركينگ ماشين ها رسيديم. اين راه بسيار پر فراز و نشيب و بد قلق بود ، اما ذوق و شوق بچه ها براي رسيدن به تنگه ، مشكلات مسير رو پاك از ياد برده بود.


(پاركينگ، در طبيعت زيبا !)


از اونجا به بعد ديگه راه براي ماشين ها نبود، وسايل رو برداشتيم و همه دسته جمعي حركت كرديم به طرف هدف از پيش تعيين شده مان يعني تنگه واشي !
اين قسمتش واسه خودتون يه آهنگ پخش كنيد و از تصاوير بسيار زيباي حركت كاروان لذت ببريد...


(عكس از پشت سر تهيه شده، و كسي قابل شناسايي نيست! گير نديد! :wink: )



(اينها از بچه هاي ما هستن ؟!!)



(سكـــــــوت!)



(اينها كه ديگه مطمئن هستم از بچه هاي ما نيستن!)



(يه خورده آهنگ رو ولم بده منم گوش كنم!!!)



(بله ! درسته ! بلاخره به تنگه رسيديم !!!)


-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

خب! دهنم كف كرد! باوركنيد از ساعت 12 كه رسيدم تا الان كه ساعت 4 صبحه دارم مينويسم و عكسها رو بالا پايين ميكنم !! . خسته شدم ! :oops:
اگر اجازه بديد ادامه ماجرا و مراحل گذر از تنگه و حتي ارائه تكه فيلمي از عبور از تنگه (كه سعي ميكنم هر چه زودتر تبديلش بكنم به rm و بزارم اينجا) و اينكه اون طرف تنگه چه چيز در انتظار ماجرا جويان داستان ماست رو در جلسه آينده براتون تعريف كنم ...

اميدوارم تا اينجاي داستان مورد توجهتون قرار گرفته باشه ، حتما نظراتتون در همين تاپيك مطرح كنيد و همينطور خاطرات و عكسهاتون رو اگر دوست داشتيد.

با ادامه داستان زودي برميگردم :wink:

(براي خواندن ادامه داستان روي اين لينك كليك كنيد)
http://forum.majidonline.com/showthread.php?p=137081#post137081


و برای کلیپ های تصویری اینجا.


باتشكر
خبرنگار و عكاس افتخاري مجيد آن لاين ؛ اعزامي از واحد اهواز !!!!!!!
نبي 8)
 
آخرین ویرایش:

NabiKAZ

Well-Known Member
حال ميكنيد فقط 4 ساعت از ساعت 12 يعني موقعي كه شما وارد تهران شديد گذشته ...

گزارش تور همراه با تصاوير ويرايش شده رو بر روي سايت قرار دادم :wink:

براي من كه يك روز فراموش نشدني بود :oops:

نبي 8)
 

NabiKAZ

Well-Known Member
salar گفت:
عالی بود...خسته نباشی

سلام
چه سريع پست خورد :wink:
داشتم ميرفتم ها :wink:

خواهش ميكنم خوشحالم كه مورد توجه تون قرار گرفته . راستي شما تو قرار تشريف داشتيد ؟

نبي
 

Salar

Active Member
من تو قطب شمال زندگی میکنم تا تنگه واشی خیلی راهه ;)
 
آخه Sharemation هم شد جاي آپلود عكس.
خدا بگم چيكارت كنه. لطفا عكس ها رو يه جاي ديگه آپ كن.


*محمد آزاده
 

Bijan

New Member
عكسها را من هم ندارم، سريع يك كاريش بكن پسر خوب. پيشاپيش ممنون!
 

a Truth Seeking

Active Member
من يك بار عكس هارو اتفاقي ديدم ولي وقتي صفحه رو Refresh كردم ديگه نيومد.
يعني چي اونوقت؟
 

siavash-tanha

Well-Known Member
آقا نبي دمت گرم عكسا اومد 8)

اما اگه ميشه يه چنتا از اون عكساي با حال در اندازه خوب (تمام صورت + نام بچه ها)

بزار


بازم دستت درد نكنه

*ابوذر
 

tornado

Member
اقا رو عكسا كليك كنيد و show picture بزنید . نشون میده !


ولی من دلیل سانسور را نمیفهمم ! وقتی خود اعضا از نمایش عکساشون گله ای ندارن دیگه شما کاسه داغتر از اش هستید ؟!

بهر حال مرسی نبی جان ! ولی صورت درشت از اعضا نگرفتی + معرفی !! لااقل پسر های میتینگ !
 

parpar

Member
مرسی نبی جون
خسته نباشی . گزارش خیلی خوبی بود !
خوب شد شما رفتی این تورو وگرنه مثل تورای قبلی هیچ خبری به ما نمی رسید !
ممنون ! منتظر بقیه شم هستیم !
 

siavash-tanha

Well-Known Member
parpar گفت:
مرسی نبی جون
خسته نباشی . گزارش خیلی خوبی بود !
خوب شد شما رفتی این تورو وگرنه مثل تورای قبلی هیچ خبری به ما نمی رسید !
ممنون ! منتظر بقیه شم هستیم !

اينو راست گفتي

وگرنه هنوز كه هنوزه كسي از مديران عكس نذاشته

دم نبي گرم :arrow:

*ابوذر
 

جدیدترین ارسال ها

بالا