در بیان شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام -3-

Alasghar

New Member
در بیان شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام -3-

هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد:

«هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله ... هل من مغیث‏یرجوا الله باغاثتنا».

:«آیا حمایت کننده‏ای هست تا از حرم رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم حمایت کند؟ آیا فریادرسی است که برای امید ثواب ما را یاری کند؟».

وقتی که این ندا به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به زینب سلام الله علیها فرمود: فرزند کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم، کودک را گرفت، همین که خواست ببوسد حرمله تیری به سوی گلوی نازک او رها کرد، آن تیر به گلوی او اصابت نمود، و سرش را ذبح کرد.

که در این باره سید حیدر حلی گوید:

«و منعطفا أهوی لتقبیل طفله فقبل منه قبله السهم منحرا »

یعنی: «امام حسین علیه السلام برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه دار».

امام آن کودک را به زینب علیها السلام داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت:

«هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی‏».

یعنی: « چون خداوند این منظره را می‏بیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است‏».

و در احتجاج آمده: «امام حسین علیه السلام از اسب پیاده شد و (در کنار خیمه یا پشت‏خیمه) با غلاف شمشیرش قبری کند، و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».

مشهور است که علی اصغر، شش ماهه بود، مادرش حضرت رباب دختر امرء القیس است، و علی اصغر با سکینه از جانب مادر نیز برادر و خواهر بودند.

در مورد نام این طفل، علامه مجلسی در جلاء العیون می‏گوید: «بعضی او را علی اصغر می‏نامند».

در کتاب منتخب التواریخ نقل شده: در یکی از زیارات عاشورا آمده:

«و علی ولدک علی الأصغر الذی فجعت به‏».

: «و سلام بر فرزند تو علی اصغر که در مورد او مصیبت‏سختی بر تو وارد شد».

امام حسین علیه السلام نزد خواهرش ام کلثوم (زینب صغری) آمد و به او فرمود: ای خواهر! ترا در مورد نگهداری کودک شیرخوارم، سفارش می‏کنم، زیرا او کودک شش ماهه است و مراقبت نیاز دارد.

ام‏کلثوم عرض کرد: برادرم، این کودک سه روز است که آب نیاشامیده از قوم برای او شربت آبی بگیر.

امام حسین علیه السلام علی اصغرش را در آغوش گرفت و به سوی قوم رفت، خطاب به قوم فرمود، «شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید، و از آنها جز این کودک باقی نمانده که از شدت تشنگی مثل مرغ، دهان باز می‏کند و می‏بندد این کودک که گناه ندارد، نزد شما آورده‏ام تا به او آب بدهید».

«یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا».

: «ای قوم اگر به من رحم نمی‏کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی‏بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته می‏کند؟».

هنوز سخن امام تمام نشده بود، به اشاره عمر سعد، حرمله بن کاهل اسدی گلوی نازک او را هدف تیر سه شعبه‏اش قرار داد که تیر به گلو اصابت کرد«فذبح الطفل من الورید الی الورید ، او من الاذن الی الاذن‏».

«از شریان چپ تا شریان راست علی اصغر بریده شد، و یا از گوش تا گوش او ذبح گردید».

فاتی به نحو اللئام منادیا یا قوم هل قلب لهذا یخشع فرماه حرمله بسهم فی الحشا بید الحتوف و القی من لا یجزع .

یعنی: «پس آن کودک را به سوی قوم پست آورد، در حالی که صدا می‏زد: ای قوم، آیا دلی هست که از خدا بترسد و بر این کودک توجه نماید؟، بجای جواب، حرمله تیری بر کمان نهاد و آن کودکی را که از شدت ضعف و عطش قدرت بی تابی نداشت هدف تیر قرار داد».

مصیبت جگر سوز علی اصغر به قدری بر امام حسین علیه السلام سخت بود که آنحضرت در حالی که گریه می‏کرد، به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا خودت بین ما و این قوم، داوری کن، آنها ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند، ولی به کشتن ما اقدام می‏کنند».

از جانب آسمان ندائی شنید:

«یا حسین دعه فان له مرضعا فی الجنه‏».

«ای حسین علیه السلام در فکر اصغر نباش، هم اکنون دایه‏ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است‏».

این ندا، ندای دلداری به حسین علیه السلام بود، تا بتواند فاجعه غمبار مصیبت اصغر را تحمل کند.

و دلیل دیگر بر شدت سختی این مصیبت اینکه: امام حسین علیه السلام هنگامی که به شهادت رسید: در روز یازدهم محرم، سکینه کنار پیکرهای شهداء آمد و گریه کرد تا بیهوش شد، امام حسین علیه السلام در عالم بی هوشی به سکینه اشعاری آموخت برای شیعیان بخواند، دو شعر از آن اشعار این است:

ليتكم في يوم عاشوراء جمعا تنظروني .. كيف أستسقي لطفلي فأبوا أن يرحموني

وسقوه سهم بغي عوض الماء المعين .. يا لرزء ومصاب هد أركان الحجون

«ای کاش در روز عاشورا همه شما بودید و می‏ دیدید که چگونه برای کودکم طلب آب کردم، قوم به من رحم نکرد، و بجای آب گوارا، کودکم را با تیر (خون) ظلم سیراب کردند، این حادثه آنچنان جانسوز و سخت و طاقت فرسا است که پایه‏های کوههای مکه را خراب کرد»

باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویی طلوع می کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست وین رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند گویا عزای اشرف اولاد عالم است





اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَضِیعَ الحُسَین (عَلَیهِ السَّلام)

امان از دل مهدی زهرا که صبح و شب برای جد غریبشون گریه می کنند

بسم رب الحسین

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

زبانحال رباب با علی اصغر(ع)

گلی که خود بدادم پیچ و تابش

به اشک دیدگانم دادم آبش

کجا باشد روا اینسان خدایا

گل از من دیگری گیرد گلابش

و جواب حضرت علی اصغر به مادرش

از من بگو به گلچین تلاش بیهوده کردی

گلی که اب نخورده دیگه گلاب نداره

_http://www.aliasghar.org/index.php?newlang=far
http://www.aliasghar.org/index.php?set_albumName=&name=gallery&include=slideshow.php
www.alasghar.com
_________________
http://www.alaviyyoon.com/forum/forum_topics.asp?FID=12&PN=1
 

جدیدترین ارسال ها

بالا