در بيان شهادت حضرت علی اصغر (ع)

Alasghar

New Member
اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَضِیعَ الحُسَین (عَلَیهِ السَّلام)

* بر همه دلـبـر، علی اصغر (ع) ...... سـربـاز آخــر، علی اصغر (ع) *

** این پسر، آخرین یار حسین(ع) است **
** کـودک، امـا گـرفتار حسین(ع) است **

** ای مــاه پـاره ،علی اصغر (ع) ...... ای شیرخواره،علی اصغر (ع) *

** با تبسم، لب خود را گشوده **

** با نگاهی، دل از بابا ربوده **

*مست حسین(ع) ست،علی اصغر(ع) ...هست حسین(ع) ،علی اصغر(ع)*

* * قـبـله ما، رخ مه پاره تو **
** کعبه ما، همه گهواره تو **

* تا صبح محشر، علی اصغر (ع) ...... گـویـم مـکــرر،علی اصغر (ع) *

** ترسم ای روی تو، ماه منیرم **
** کـربـلاء را نـبـیـنـم و بـمـیـرم **

* در دل نـوشـتم، علی اصغر (ع) ...... تـوئی بهـشـتم، علی اصغر (ع) *


مشاهد جمال زیبای حضرت علی اصغر (ع)

جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی می فرمود :

مدتی بود که حضرت آیت الله آقای حاج شیخ احمد مجتهدی (دامت برکاته) (از علمای و اساتید بزرگ شهر تهران) پیوسته مصیبت حضرت علی اصغر(ع) را ذکر می کردند و به طور غیر عادی و بسیار جانسوز می گریستند .

هنگامی که علت زا از ایشان سؤال کردم , فرمودند :

چندی قبل یک مرتبه دیدم که حضرت رباب (ع) در حالی که حضرت علی اصغر (ع) را در آغوش دارند تشریف آوردند به ایشان عرض کردم : بی بی جان خوش آمدید . اما هرچه نگاه می کردم صورتشان را نمی دیدم لکن چهره ای حضرت علی اصغر (روحی فداه) را می دیدم .

طفل بسیار زیبایی بودند و گاه گاهی مرا نگاه می کردند و می خندیدند وبا نگاه عاطفه آمیز و مهربان خود خیلی محبت می نمودند . وپس از ربع ساعت تشریف بردند و دیگر ایشان را ندیدم .

در این مدت پیوسته آن صحنه و مصائب آن حضرت به یادم می آید و می گریم .

(لاله از ملکوت)

(صفحه 238)

*****

رباب همسر امام حسین و مادر حضرت علی اصغر (ع)

رباب دختر امرئ القیس بن عدی همسر سید الشهداء (ع) و مادر سکینه و علی اصغر (س) . او در سفر کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت , سپس به مدینه بازگشت و مدت یک سال برای سید الشهدا (ع) عزاداری کرد و مرثیه هایی هم در سوگ آن حضرت سرود . خواسگارانی از اشراف وبزرگان قریش را رد کرد وحاضر نشد با کسی ازدواج کند . در سوگ ابا عبد الله (ع) پیوسته گریان بود و زیر سایه نمی رفت . از فرط گریه و اندوه بر شهادت حسین (ع) یک سال بعد (در سال 62 هجری) جان باخت . از جمله سرودهای او در شهادت امام حسین (ع) است که اینگونه شروع می شود ک

ان الذي کان نورا یستضاء به فی کربلاء قتیل غیر مدفون

سبط النبي جزاک الله صالحه عنا وجنبت خسران الموازین . . .

حسین بن علی (ع) نیز این همسر با فضیلت و ادب و دخترش سکینه و خانه ای که این دو را بر گرفته باشد محبت داشت ومی فرمود :

(لعمری اننی لأحب دارا تحل بها سکینه والرباب واحبهما وابذل جل مالی ولیس لعاتب عندی عتاب).


*****

((حرمله بن کاهل اسدی کوفی))

حرمله بن کاهل اسدی کوفی , آنکه کودک شیر خوار امام حسین (ع) را ( به نام علی اصغر , یا عبد الله الرضیع علیه السلام) در آغوش امام یا روی دست وی با تیر سه شعبه به شهادت رساند .

سالها پس از حادثه عاشورا , منهال در سفر حج دیداری با امام زین العابدین سجاد (ع) داشت . حضرت پرسید :

حال حرمله چگونه است ؟ گفت : در کوفه است و زنده است . امام او را نفرین کرد که :

((اللهم اذقه حر الحدید , اللهم اذقه حر النار))

((خدایا سوزش و گرمای آهن و آتش را به او بچشان))

چون به کوفه برگشت , در دیدار با (مختار ثقفی) که خروج کرده بود , ناگهان دید که حرمله را آوردند و به دستور مختار , دست وپایش را بریدند و سپس در آتش افکندند . منهال ما جرای خود با امام سجاد (ع) در دعای امام را نسبت به حرمله بیان کرد .

مختار از اینکه خواسته و دعای حضرت به دست او تحقق یافته , بسیار خوشحال بود .

((فرهنگ عاشورا))

(صفحه 146)

*****

((پیام تشنه))

اگر باشم چو ماهی آبگویان

مجو نام وفا زین ننگ جویان

بکش تیر از گلویم تشنه اما

مکش منت از این بی آبرویان

((علی لسانی))

(دلتنگ آب شد)

*****

((مگر کم می شد از تو))

گل شاد و خرم می شد از تو

دل افسرده بی غم می شد از تو

اگر یک جرعه بر می فشاندی

تو ای دریا مگر کم می شد از تو

((علی لسانی))

(دلتنگ آب شد)

*****

((شهید بی مزار))

به دور فلک گشت چراغ خود را

در دست خزان سپرد باغ خود را

گفتم که حسین اصغرش کو ؟ گفتند

بر سینه گرفته لاله داغ خود را

((علی لسانی))

(دلتنگ آب شد)

*****

((برگ سبز))

شد تهی دست شه چرا از کم وبیش

سر خجلت فکند خود در پیش

برگ سبزی است تحفه درویش

((سالکی واعظی))

(ساعقه)

*****

((نای زمانه))

آن جمله چو بر زمان مولا جوشد

از نای زمانه نعره لا جوشد

تنها ز گلوی اصغر شش ماهه

خون بود که در جواب بابا جوشد

((حسن حسینی))

(چرا ساعقه)

*****

(( جنگ نداشت ! ))

اصغر که به چهره از عطش رنگ نداشت

یارای سخن با من دلتنگ نداشت

یا رب تو گواه باش شش ماهه من

شد کشته ظم و با کسی جنگ نداشت

((محمد جواد شفق))

(چرا ساعقه)

(صفحه 243)



شاید سر انداختن خون آن مظلوم را به آسمان این باشد که مراتب عبودیت وفناء حسینی را اهل آسمان ببینند وهمت عالیه او معلوم شود که در راه حق طفل رضیع (شیرخواره ) خود را سپر دین جدش قرار داد .

یا سرش این است که خواست قطره ای از خون گلوی این طفل رضیع به زمین نرسد که مبادا زمین منخسف شود یا حبه از زمین نروید .

یا اینست که آسمان را مشرف نمود و او را گنجینه خون طفل رضیع قرار داد . و در لهوف (اللهوف علی قتلی الطفوف – ابن طاووس ـ ) حضرت باقر (ع) روایت کرده که فرمود از آن خون قطره ای برنگشت به سوی زمین .

قوله : ((فرمله وحفر له بجفن سیفه وصلی علیه ودفنه)) .

وشاید سر مالیدن خون آقازاده به بدنش این باشد که خواست روز قیامت این بدن به خون آلوده زا شفیع امت جدش قرار دهد .

وشاید سر نماز خواندن بر این آقازاده این باشد که شهادت این طفل رضیع بزرگ امتحان حسینی بود که باعث تعجب انبیاء واولیاء وملائکه ملأ اعلی ومقربین وکروبیین بود که تمام از او تعجب نمودند گویا به نماز اداء شکر الهی را بر توفیق یافتن به این مثوبت ومصیبت عظمی چون اعلاء ارمغان حسینی است .


ستاد بزرگداشت جهانی حضرت علی اصغر (ع)

http://www.aliasghar.org/gallery.html
www.alasghar.com
http://www.alaviyyoon.com/forum/forum_posts.asp?TID=248&PN=1
 

جدیدترین ارسال ها

بالا