آموزش جامع فيلم سازي

ArefGod

Member
^آموزش جامع فيلم سازي^



کارگردانی فیلم ، فیلمنامه نویسی ، کادر و عوامل تهیه فیلم ، بازیگری ، تدوین ،تولید و پخش فیلم ، تهیه کننده ، دوربین فیلمبرداری و میزانسن.




كارگرداني فيلم


کارگردانی فیلم کارگردان (Director ) کارگردان کسی است که بیشترین مسئولیت را در قبال تصویر و صدای فیلم دارد. او کسی است که ساخت فیلم را بر عهده دارد و معمولا فکر نهفته در فیلم و شکل نهایی اثر از اوست. در سال های آغازین تاریخ فیلم سازی ، نقش کارگردان به اندازه ای که بعدها مهم و تاثیرگزار شد ، نبود ، زیرا ساختار فیلم ها بسیار ساده و به دور از هر گونه پیچیدگی بود. با گسترش سینما و توسعه فیلم سازی ، حضور شخصی که بر کل فیلم نظارت داشته باشد و آن را از جهت فنی و هنری رهبری کند ، بیشتر احساس شد و به این ترتیب کارگردان به چهره ای شاخص و فردی مهم در عرصه فیلم سازی بدل شد ، کسی که فکر ، دیدگاه و خلاقیت خود را در فیلم ها اعمال می کرد. چنین آزادی عملی می توانست به دستاوردهای ارزشمندی در فیلم سازی و پیشرفت هنر سینما منتهی شود ، کما اینکه پیش از اوج قدرت گیری استودیوها این گونه بود و بسیاری از تمهیداتی که امروزه به طور گسترده در فیلم ها می بینیم در همان سال های نخستین به کار گرفته شده اند ، و در آثار فیلم سازان بزرگی چون دیوید وارک گریفیث ( David Wark Grifith ). در دوران اوج نظام استودیویی ، میان سردمداران استودیوها و فیلم سازان منازعه ای دامنه دار بین پول و هنر به وجود آمد. از طرفی استودیوها تنها خواهان تولید انبوه فیلم های پر فروش بودند و برای تکنیک ها و تجربه شیوه های جدید ارزشی قائل نبودند و از طرف دیگر کارگردانان خوش ذوق و با استعداد می خواستند تا حد ممکن استقلال و آزادی عمل داشته باشند تا اثرشان را غنای بیشتری ببخشند. در این میان برخی از فیلم سازان با هوشمندی این محدودیت ها را کنار می زدند و فیلم های خود را می ساختند مانند آلفرد هیچکاک ( Alfred Hichcock ) ، برخی سرانجام تسلیم این محدودیت ها شدند و برخی حاضر نشدند به این محدودیت ها تن دهند ، آنها تا حد ممکن مقاومت کردند ولی در نهایت یا زیر بار این فشارها از پا در آمدند ، در این میان به فیلم سازان بزرگی چون ارسن ولز ( Orson Wells ) و اریک فن اشتروهایم ( Erich Von Stroheim ) می توان اشاره کرد. در این دوران ، استودیوها کنترل بسیاری بر کار فیلم سازها اعمال می کردند و در واقع کارگردان به یکی از افراد دست اندر کار تولید فیلم بدل شده بود که انتظارات دیگران را بر آورده می کرد و در تدوین نهاپی فیلم اختیاری نداشت. نظام ستاره سازی و قدرت گیری ستاره ها نیز ابعاد تازه ای به این مسئله بخشید به گونه ای که انگار وظیفه اول فیلم ساز ، خلق فرصتی برای ابراز وجود ستاره هاست. با مطرح شدن تئوری مولف ( Auteur Theory ) در دهه 1950 از سوی منتقدان و تحلیل گران فرانسوی ، تمایل تازه ای برای بازشناسی فیلم ها و فیلم سازان مطرح شد ، و فیلم سازانی به نام مولف معرفی شدند که در کارهای خود شخصیت و خصوصیات خاصی را ابراز می کردند و در عین حال که نظام استودیویی را تحمل می کردند ، دیدگاه شخصی خود را هم بروز می دادند. به ویژه فیلم سازانی چون ، هاوارد هاکس (Howard Hawks ) ، نیکلاس ری ( Nicholas Ray ) ، الفرد هیچکاک ، ارسن ولز و برخی دیگر اعتبار وسیعی کردند. نقد مبتنی بر تئوری مولف در برخورد استودیوها با فیلم سازان موثر بود اما از آن هم مهم تر ، فروپاشی نظام استودیویی به ویژه در هالیوودد بود. با ورود تلوزیون از میزان تماشاگر فیلم ها کاسته شد ، هزینه تولید فیلم بالا رفت و ... . دیگر ادامه کار برای استودیوها مانند سابق وجود نداشت. با فروپاشی استودیو های قدیمی و ظهور کمپانی ها و موسسات جدید فیلم سازی ، نظام ستاره سازی هم افول کرد و به این ترتیب فیلم سازان استقلال بیشتری پیدا کردند. قدرت گیری دوباره کارگردان ها روز به روز فزونی یافت ، به ویژه ورود استعدادهای جدید با ایده های نو و درخشان در دو دهه 1960 و 1970 ، این قدرت گیری را وارد ابعاد تازه ای کرد تا جایی که کارگردان را به بزرگ ترین مسئول شکل نهایی فیلم و مسئول موفقیت یا ناکامی آن بدل ساخت. اما در سال های اخیر ، بار دیگر شاهد قدرت گرفتن تهیه کننده ها و اعمال نفوذ آنها هستیم ، ولی کماکان نام فیلم سازها به اندازه ستاره فیلم ها درخشان و در موفقیت فیلم اثرگذار است. کارگردان و کارگردانی (Direct) به طور خلاصه ، کارگردانی شامل ، برنامه ریزی ساخت فیلم ، نظارت بر ساخت آن ، ارائه دستورالعمل به بازیگران و کلیه دست اندرکاران فنی تولید و ارائه تصویری هنری و فنی به فیلم از خلال امور این چنینی و مشابه آن است ، که توسط فردی به نام کارگردان صورت می گیرد. در بهترین شرایط ، کارگردان است که باید قدرتمندترین فرد پشت دوربین باشد ، بینش ، هنر و دانش خود را به کار گیرد و از ابتدا تا انتهای تولید فیلم ، کنترل همه امور را در دست داشته باشد. البته او باید فیلمی بسازد که مخاطب داشته باشد ، چون به هر حال هزینه های تولید و پخش باید جبران شود. کارگردان گاه خودش ، فکری برای به فیلم برگرداندن در اختیار دارد ( حتی ممکن است خودش فیلم نامه را نوشته باشد ) و گاه طرف قرار داد تهیه کننده ای قرار می گیرد که می خواهد فیلم نامه ای را فیلم کند. کارگردان باید ، از همان ابتدا همکاری نزدیکی با فیلم نامه نویس برقرار کند و در نهایی کردن فیلم نامه هم نظر بدهد. او باید در تماس همیشگی با تهیه کننده باشد و اطمینان حاصل کند که آیا در چارچوب بودجه پیش می روند یا نه. همچنین او با بازیگران ارتباط دارد و در ارائه شخصیت پردازی درست از نقش ها به آنها کمک می کند ، با طراح صحنه و لباس همفکری می کند و تصمیم می گیرد کدام صحنه ها در کجا باید فیلم برداری شوند ( در داخل یا خارج استودیو ). او در تهیه برنامه فیلم برداری ، تهیه فیلمدنامه مصور نیز نقش دارد. او بر کل فیلم برداری نظارت دارد و زاویه هر نما ، نوع حرکت و فاصله ها را تعیین می کند و در نوع نورپردازی صحنه با مدیر فیلم برداری همفکری می کند. تدوین نیز زیر نظر او انجام می گیرد ، موسیقی متن با موافقت او تهیه و ضبط می شود و در آخرین مرحله یعنی همگاه سازی صدا و تصویر نیز نقش تعیین کننده ای دارد. این همه وظایف و مسئولیت را کارگردان به تنهایی انجام نمی دهد بلکه او یک گروه دارد که شامل دستیاران ، منشی صحنه و ... است. اما در نهایت اوست ، که نه تنها گروه خود بلکه کل فرایند فیلم سازی را هدایت و نظارت می کند. آنچه در بالا گفته شد بخشی از مسئولیت های کارگردانی است ، اما معمولا سه وظیفه مهم کارگردان که نقش اصلی در ساختار فیلم و هویت سمعی و بصری آن دارد و علاوه بر تکنیک و همراهی با عوامل سایر بخش ها ، نیاز به ذوق هنری هم دارد به قرار زیر است میزا نسن • دکوپاژ • عوامل پنج گانه کارگردانی








فیلمنامه نویسی




فیلم نامه نویسی مراحل نگارش فیلمنامه ۱. پیرنگ (طرح اولیه) ۲. گسترش پیرنگ ۳. نگارش داستان ۴. بازنویسی داستان ۵. نگارش فیلمنامه ۶. بازنویسی فیلمنامه فیلم نامه ( ScreenPlay ) فیلم نامه یا سناریو ، متنی است شامل شخصیت ها ، ماجراها و هر آنچه در فیلم روی خواهد داد به صورت یک دستور العمل ، که توسط فیلم نامه نویس یا فیلم نامه نویسان نوشته می شود. فیلم نامه معمولا شامل تمام جزئیات صحنه ، گفت و گو ، کنش و گاه حتی موقعیت و زاویه دوربین است. فیلم نامه نویس ( ScreenWriter - Scenarist ) کسی که مسئول نوشتن تمام یا بخشی از فیلم نامه فیلم است. گاه یک نفر تمام فیلم نامه را می نویسد ، گاه هم چند نفر به طور مشترک فیلم نامه را آماده می کنند. گاهی فیلم نامه نویس ، با فرستادن فیلم نامه ای ( به دلخواه خود ، فیلم نامه ای نوشته) به نماینده ، خود پیشقدم می شود و این نماینده آن را به یک تهیه کننده مستقل یا یک شرکت فیلم سازی جهت ملاحظه ارائه می کند. ولی یک فیلم نامه نویس با تجربه با یک تهیه کننده در یک جلسه توجیهی ملاقات می کند و چند طرح را که قابل تبدیل به فیلم نامه هستند پیشنهاد می کند. و پس از مورد قبول واقع شدن پیشنهادش آن طرح را به فیلم نامه بدل می کند. گاهی هم تهیه کننده ، طرحی برای فیلم دارد و فیلم نامه نویس را برای پروراندن آن استخدام می کند. مورد آخر به ویژه هنگامی رخ می دهد که تهیه کننده ای که همیشه در جستجوی طرح است ، حقوق یک رمان یا نمایش نامه را می خرد و از فیلم نامه نویس می خواهد که از روی آن یک اقتباس سینمایی ارائه دهد. مراحل مختلف شکل گیری یک فیلم نامه فیلم نامه مراحل مختلفی را از سر می گذراند تا به مرحله نهایی برسد. ابتدا یک ایده در ذهن خود فیلم نامه نویس یا تهیه کننده شکل می گیرد. پس از شکل گیری این ایده ، نویسنده یک طرح اولیه که حداکثر در یک صفحه خلاصه شده ارائه می دهد. بعد از این مرحله وقتی که طرحش مورد قبول واقع شد و یا به صورت مستقل ، خودش تصمیم گرفت آن را عملی کند یک پیش نویس آماده می کند. در این پیش نویس ، نویسنده به اختصار خلاصه ای از ماجرا و روش خود را در پرداختن آن ، شرح می دهد و شخصیت ها ، ماجراهای اصلی و ویژگی های مکان ها را بازگو می کند و نیز کلیاتی از تحول درونی شخصیت ها و طرح قصه را باز می گشاید. در مرحله بعد اگر تهیه کننده یا استودیو و یا حتی خودش از مفاد این پیش نویس راضی باشند ، در آن صورت او قصه را می نویسد و کل داستان فیلم را تعریف می کند و صحنه های مختلف را می شکافد. در این مرحله دستنویس اول فیلم نامه آماده می گردد که شامل تمام صحنه ها ، شخصیت ها ، گفت و گوها ، ماجراها و نیز راهنمایی های کلی در مورد بازیگری و کارگردانی است. از این لحظه به بعد فیلم نامه به دفعات و با دخالت تهیه کننده و کارگردان دستکاری می شود. ممکن است در این مرحله ، از فیلم نامه نویس دیگری دعوت شود تا صحنه های خاصی را بازنویسی کند و یا عیب و ایرادهای کار را برطرف سازد. وقتی فیلم نامه نهایی به صورت تقطیع شده در آمد ، علاوه بر مواردی که در نسخه اول گفته شد حاوی نکاتی در مورد فیلم برداری است.، اما ظرایف کار فیلم برداری را در نهایت کارگردان به کمک مدیر فیلم برداری مشخص می کند. گرچه فیلم نامه نهایی باید عینا به فیلم برگردانده شود ، اما گاه پیش از فیلم برداری هر نما یا سر صحنه و گاهی نیز فیلم ساز ، به خاطر ویژگی های بازیگران تغییراتی در آن پدید می آورد. بعد از فیلم برداری ، در مرحله تدوین هم احتمالا تغییرات تازه ای در فیلم ایجاد می شود. وقتی فیلم آماده شد ، یک فیلم نامه به نام فیلم نامه تداوم تدوینی آماده می کنند ( این کار معمولا توسط شخص دیگری جز فیلم نامه نویس اصلی انجام می شود) که شرح کاملی از فیلم بر اساس آنچه اکران می شود است. در این متن ، تمام نماها ، زاویه دوربین و انتقال از نمایی به نمای دیگر ، به همراه تمام گفت و گوها و صداها ذکر می شود. این متن معمولا به صورت کتاب و به عنوان فیلم نامه آن فیلم چاپ می شود. >br> ویژگی های اصلی یک فیلم نامه خوب به قول ویلیام گلدمن ( William Goldman)، از جمله فیلم نامه نویسان و اساتید مطرح فیلم نامه نویسی : « در نوشتن یک فیلم نامه ، مانند هدیه دادن نیت مهم است ...» این به معنی آن است که هدف و و هر آنچه که قرار است به تماشاگر منتقل شود باید به خوبی از سوی فیلم نامه نویس درک شود و به خوبی نیز به بیننده منتقل شود. این هدف ممکن است هدف هایی چون : ترساندن در به ویژه در فیلم های ترسناک ، خنداندن به ویژه در فیلم های کمدی ، تفکر و تامل در فیلم های خاص و غیر متعارف و ... باشد. در هر حال این هدف هر چه باشد باید به شیوه ای درست و متعالی ارائه شود و نه با دست گذاشتن بر روی سخیف ترین جنبه های بشری. باید به تماشاگر احترام گذاشت و او را به شیوه ای مناسب با فیلم همراه کرد. • یک فیلم نامه نویس همیشه می تواند از الگوهای موفق و تضمین شده استفاده کند اما هرگز نباید از خلاقیت و نو آوری و ارائه نکات و ویژگی های جدید پرهیز کند. در واقع باید تلاش کند تا اگر می تواند تماشاگرش را در یک تجربه تازه دخیل کند. • یک فیلم نامه نویس هرگز نباید تماشاگر را فراموش کند. او باید اطلاعات مورد نیاز تماشاگر برای همراهی با فیلم را ، در زمان های مناسب به او بدهد تا او گیج نشود و به دلیل بی اطلاعی قصه را گم نکند. مثلا یکی از اصول فیلم نامه نویسی کلاسیک آن است که شخصیت های مهم و اصلی فیلم باید در یک سوم اول فیلم به بیننده به گونه ای معرفی شوند. و یا در فیلم های جنایی نمی توان از دادن اطلاعاتی که تماشاگر را برای حل معما کمک می کند ممانعت کرد. • شخصیت پردازی یکی از مهم ترین جنبه های فیلم نامه نویسی است ، آنقدر مهم که حتی برخی فیلم ها بدون برخورداری از ماجرا و قصه خاصی تنها از طریق شخصیت پردازی و همذات پنداری تماشاگر با او فیلم نامه را پیش می برند. • باید توجه داشت که سینما اول یک رسانه تصویری و بعد یک رسانه صوتی است. دیالوگ لازم و حیاتی است اما نباید در دیالوگ نویسی حتی کوچکترین احساسات را به تماشاگر گوشزد کرد. اگر فضاسازی ، بازی ها و فیلم نامه قوی باشد ، تماشاگر به خوبی حس صحنه را درک می کند و دیگر نیازی به دیالوگ های کشدار و طولانی نیست. در واقع با توجه به ماهیت و ویژگی های شخصیت ها باید دیالوگ ها را نوشت و تا حد ممکن از دیالوگهای موجز و پر عمق استفاده کرد البته منظور ثقیل و سنگین نیست. بنابراین می توان سه ویژگی برای یک دیالوگ مناسب ذکر کرد : خلاصه گفتن ، صحیح گفتن و عدم توضیح واضحات. • فیلم نامه نویس احتیاج چندانی به شناخت کامل تکنیک سینما ندارد ، ولی تجربه ثابت نموده ،فیلم نامه هایی که ، فیلم نامه نویسانشان با تکنیک سینما آشنایی کامل دارند موفق ترند. • و ...











کادر و عوامل تهیه فیلم




کادر و عوامل تهیه فیلم عواملی که در زیر از آنها نام برده شده است ، مهم ترین اشخاصی هستند که کادر تولید یک فیلم را تشکیل می دهند. ممکن است برخی از این مسئولیت ها بین اعضای دیگر گروه پخش شود و آن مسئولیت به یک شخص واحد سپرده نشود و نیز ممکن است در فیلمی عوامل دیگری برای ارتقاء کیفیت فیلم ، به خدمت گرفته شوند که نامشان در زیر نیامده باشد و آن به این علت است که بودن آنها در کادر تولید یک فیلم جزو الزامات نیست. گروه تهیه و تولید تهیه کننده تهیه کننده می تواند یک فرد یا یک شرکت فیلم سازی باشد. تهیه کننده بعد از آنکه پروژه ساخته شدن یک فیلم نامه را به دست گرفت ، ابتدا سرمایه لازم جهت ساخت آن فیلم را فراهم می کند ، سپس عوامل و کادر گروه تهیه و تولید را که قرار است مستقیما با خود او همکاری کنند ، انتخاب کرده و به کار می گیرد. او پس از تعیین کارگردان ، در استخدام عوامل دیگر تولید فیلم به ویژه بازیگران ، با کارگردان مشارکت می کند. تهیه کننده پس از تعیین عوامل ، بودجه فیلم را در اختیار شخصی به نام مدیر تولید می گذارد ، تا زیر نظر او ، بودجه را در مصارف بخش های مختلف تولید فیلم ، خرج کند. دستیار تهیه کننده دستیار تهیه کننده معمولا مسئول ایجاد هماهنگی در هنگام فیلم برداری در مکان های واقعی ، رفع مشکلات دست اندرکاران فیلم سازی و کمک به تهیه کننده در امور مالی و هنری است. مدیر تولید او کسی است که بودجه را در اختیار می گیرد تا با اقتصادی ترین شیوه آن را خرج کند. او از ریز جزئیات کار خبر دارد. او مسئول نظارت بر استخدام بازیگران ، تعیین محل ، خریداری یا اجاره تجهیزات و امکانان و حتی بخش حمل و نقل و سفارش غذا و ... است ، تا بتواند کم هزینه ترین و در عین حال بهترین راه را برای به خدمت گرفتن آنها ، به کار گیرد. مجری طرح او کسی است که بر اجرای برنامه و کیفیت کارهای انجام شده ، نظارت می کند. پیش از شروع ساخت هر فیلم ، برنامه زمان بندی شده ای تهیه می شود که عوامل و دست اندرکاران ، باید تلاش کنند تا طبق آن عمل کنند ، تا هم فیلم به موقع آماده شود و هم سرمایه به هدر نرود. در صورت بروز مشکلاتی که برنامه را مختل کند ، مجری طرح باید سریعا برنامه جدیدی متناسب با شرایط جدید فراهم کند. مدیر تدارکات او کسی است که چندین نفر را به عنوان گروه تدارکات ، شامل راننده ، کارگر برای کار در جلو و پشت صحنه ، آشپز و ... را در اختیار می گیرد تا تحت نظارت او ، به عوامل و دست اندرکاران تولید فیلم ، خدمات لازم را ارائه دهند. او همچنین برای بخش های مختلف تولید ، ابزار و وسایل مورد نیازشان را تهیه می کند. گروه نویسندگان نویسنده طرح او کسی است که ایده اصلی فیلم نامه متعلق به اوست. معمولا کسی که طرح فیلم نامه را می دهد ، خودش نیز فیلم نامه را می نویسد ، اما گاهی به دلایلی نوشتن فیلم نامه به شخص دیگری سپرده می شود ، در این صورت نام او به عنوان نویسنده طرح ، در عنوان بندی ذکر می شود. فیلم نامه نویس او کسی است که فیلم نامه ای کامل را ، یا بر اساس طرحی از خودش و یا بر اساس طرحی که به او داده شده است ، می نویسد. باز نویسی کننده او کسی است که فیلم نامه اصلی ، به او سپرده می شود ، تا بر طبق نظر کارگردان یا تهیه کننده ، تغییراتی در آن داده شود و فیلم نامه مطلوب و نهایی آماده شود گروه کارگردانی کارگردان کارگردان شخصی است که مسئولیت ساختار بصری و بیان هنری فیلم را بر عهده دارد. همه فعالیت ها و همه مراحل تولید فیلم زیر نظر او انجام می شود. با وجود آنکه معمولا ، به نظر می رسد همه گروه های فیلم سازی به طور مستقل و زیر نظر یک فرد فعالیت می کنند ، برای مثال گروه فیلم برداری زیر نظر مدیر فیلم برداری یا گروه بازیگران زیر نظر بازی گردان ، اما در نهایت ، هدایت همه آنها باید زیر نظر شخص کارگردان انجام شود. دستیار کارگردان کسی که کارگردان را در انجام کارهایش یاری می کند و برخی از وظایف او را انجام می دهد ، از جمله ، برنامه ریزی فیلم برداری ، نظم دادن به امور حمل و نقل ، هماهنگی با گروه های مختلف و فراخواندن افراد مورد نیاز به مکان فیلم برداری ، حفظ نظم و آرامش در سر صحنه فیلم برداری ، کنترل بودجه و انجام هر کار دیگری که کارگردان بر عهده او بگذارد. گاه در فیلمی به وجود بیش از یک دستیار احتیاج می شود و حضور دستیار دوم یا سوم هم لازم می شود ، به ویژه در پروژه های بزرگ. برنامه ریز برخی کارگردان ها برنامه ریزی را به یکی از دستیاران خود می سپارند و برخی دیگر نیز این مسئولیت را به یک فرد مشخص به عنوان برنامه ریز می سپارند. ساخت فیلم ، پروژه ای است که برنامه ریزی در آن بسیار مهم و حیاتی است ( به ویژه هر چه پروژه بزرگ تر باشد نیاز به برنامه ریز ، بیشتر احساس می شود ) ، بدون برنامه ریزی پروژه فیلم سازی به خوبی و به موقع پیش نمی رود و سرمایه را نیز هدر می دهد. برنامه ریز موظف است با توجه به شرایط ، برنامه کاری گروه های مختلف را تعیین کند ، با آنها هماهنگی های لازم را صورت دهد و برای آنکه آنها در موقع لزوم و به موقع سر کار حاضر شوند کارهای لازم را انجام دهد. منشی صحنه کسی که اطلاعات خاص هر نما را ثبت و نگه داری می کند. او مسئول است که از تعداد و طول زمان هر برداشت ، گفت و گوهای هر صحنه ، موقعیت شخصیت ها در سر صحنه و مسیر حرکتشان ، محل و موقعیت وسایل موجود در صحنه ، محل استقرار دوربین و حرکت آن و ... یادداشت بردارد ، تا اطمینان حاصل شود که در نماهای بعدی همه چیز در سر جای درست خود قرار دارند. این گزارش ها و یادداشت ها ، همچنین برای تدوین گر هم مفید هستند. گروه بازیگری مسئول انتخاب بازیگران مسئولیت انتخاب بازیگران را ، یا تهیه کننده و کارگردان با مشارکت همدیگر انجام می دهند و یا از فردی می خواهند که زیر نظر آنها ، بازیگران مناسب را انتخاب کند. بازی گردان او کسی است که مسئولیت بازیگران را بر عهده دارد ، نقششان را به آنها تفهیم می کند و نقششان را با آنها تمرین می کند و سر انجام ، آنها را برای بازی نهایی جلوی دوربین آماده می کند. برخی از کارگردان ها این کار را خودشان انجام می دهند ، اما امروزه در فیلم سازی حرفه ای ، معمولا از شخصی که خود اشراف کامل به عرصه بازیگری دارد ( حتی گاهی از بازیگران مطرح ) ، استفاده می شود ، تا این مسئولیت را به عهده گیرند و به نوعی بازیگران را کارگردانی کنند. بازیگران اصلی بازیگرانی که نقش های مهم فیلم را بر عهده دارند ، به ویژه نقش های اول و دوم. بازیگران نقش جزئی نقش کوچکی در فیلم که معمولا با ذکر یک یا دو جمله همراه است و همین آن را از نقش سیاهی لشگر که کلمه ای به زبان نمی آورد و معمولا جزئی از جمعیت است ، متمایز می کند. سیاهی لشگر بازیگری که برای حضور در جمع ، یا حضور تصادفی در صحنه ای ، بی آنکه حرفی به زبان آورد ، استخدام می شود. این بازیگران به صورت روزمزدی دستمزد می گیرند و بر خلاف بازیگران نقش جزئی ، نامشان در عنوان بندی ذکر نمی شود. گروه صحنه و لباس مدیر صحنه او کسی است که بر تمام مراحل آماده شدن صحنه و لباس ها نظارت می کند و اطلاعات لازم را در اختیار دست اندرکاران این بخش ها ، قرار می دهد. طراح صحنه کسی که مسئولیت طراحی و خلق فضای کلی صحنه ای که قرار است فیلم برداری شود ، به عهده اوست. او همچنین مسئول طرح نقشه ها و تعیین ویژگی های هر دکور و مسئول تزئین صحنه و انتخاب لوازم صحنه است. طراح دکور در فیلم هایی که به دکور نیاز دارند ، فردی به نام طراح دکور ، به کار گرفته می شود. او با توجه به آنچه طراح صحنه می خواهد و ویژگی هایی که او در اختیارش می گذارد ، دکور را طراحی کرده ، تصاویری با زوایای مختلف از طرح مورد نظر خود ، تهیه می کند و حتی در فیلم هایی با دکورهای عظیم ، ماکتی از دکورها تهیه می کند و ارائه می دهد. طراح لباس او کسی است که با توجه به نوع فیلم و ویژگی های آن ، لباس هایی را طراحی می کند و الگوی آنها را در اختیار دوزندگان لباس قرار می دهد ، تا این لباس ها را متناسب با ویژگی های فیزیکی هر یک از بازیگران تهیه کنند. • هر یک از این عوامل که در این بخش از آن ها نام برده شد ، دستیاران و همکارانی دارند که نام بردن از آنها ضروری نیست. گروه چهره پردازی طراح چهره پردازی او کسی است که با توجه به نقش و ویژگی های آن و نیز با توجه به بازیگری که قرار است آن نقش را ایفا کند ، طرحی از چهره بازیگر تهیه می کند. او یا طرحش را خودش بر روی بازیگر پیاده می کند و یا آن را به چهره پرداز می سپرد. او همچنین بر کار چهره پردازان ، آرایش گر ها و مو آراها نظارت می کند. چهره پرداز او کسی است که مطابق با طرحی که طراح چهره پرداز ارائه داده ، بازیگر را اصطلاحا گریم کرده و برای بازی آماده می کند. به چهره پرداز ، گریمور هم گفته می شود. مو آرا او کسی است که تنها مسئول موی بازیگر است و بر طبق آنچه طراح چهره پردازی در نظر دارد ، موی بازیگر را کوتاه کرده ، به سرش موی مصنوعی اظافه کرده و یا موی خود بازیگر را حالت می دهد گروه فیلم برداری مدیر فیلم برداری او کسی است که مسئول طراحی و به تصویر کشیدن فضای فیلم بر اساس خواسته های کارگردان و ویژگی های فیلم نامه است. او گروهی را به عنوان گروه فیلم برداری تشکیل می دهد که شامل فیلم بردار ، نورپرداز و چند دستیار و ... است. او به همراه کارگردان درباره نوع نماها و نوع نورپردازی تصمیم می گیرد و دستورات لازم را به فیلم بردار و نورپرداز می دهد و بر کار آنها نظارت دقیق دارد. حتی در برخی موارد ، مدیران فیلم برداری بزرگ جهان ، به دلیل شناخت کامل از مدیوم تصویر و ویژ گی های آن ، بر ساخته شدن دکور ها یا انتخاب محل های فیلم برداری نظارت می کنند و در طراحی صحنه و لباس نیز دخالت می کنند و همچنین در طراحی میزانسن و دکوپاژ با کارگردان همکاری می کنند. فیلم بردار ممکن است مدیر فیلم برداری ، خود پشت دوربین قرار گیرد یا از یک فیلم بردار برای انجام این کار استفاده کند. در این صورت فیلم برداری که پشت دوربین قرار گرفته ، باید مطابق با نظر مدیر فیلم برداری از صحنه ها فیلم برداری کند. دستیار فیلم بردار او مسئول حفظ و نگه داری دوربین و کسب اطمینان از سالم بودن و صحت کار آن است. او وظیفه تغییر عدسی ، تعویض فیلم دان و تغییر فاصله کانونی ، طی فیلم برداری را نیز به عهده دارد. او همچنین مسئول به راه انداختن دوربین و قرار دادن آن در محل تعیین شده است. ممکن است از چندین دستیار فیلم برداری استفاده شود که معمولا در پروژه های بزرگ این کار انجام می شود ، در این صورت این وظایف بین آنها تقسیم می شود. همچنین ممکن است فردی را به عنوان متصدی دوربین نیز استخدام کنند تا حفاظت از دوربین و انجام کارهای فنی آن را به عهده او بگذارند. نورپرداز او کسی است که در تصمیم گیری کارگردان و مدیر فیلم برداری درباره نوع نورپردازی صحنه مشارکت می کند و سرانجام منطبق با تصمیم گرفته شده نور صحنه را با ابزار و وسایل لازم ، تامین می کند. او برای انجام این کار ممکن است از یک یا چند دستیار و همچنین برق کار، استفاده کند. دستیار نورپرداز او متصدی تامین برق مورد نیاز ، مسئول تامین و استقرار ابزار نورپردازی در مکان مناسب و همچنین نگه داری از این ابزار است. این وظایف ممکن است بین چند نفر تقسیم شود. گروه صدا صدا بردار او کسی است که در هنگام فیلم برداری ، مسئول ضبط صداست. او فردی مطلع و ماهر است که با علم صدا شناسی و تجهیزات صدابرداری ، آشنایی کافی دارد. او باید بداند که چگونه به بهترین وجهی صدا را در استودیو و خارج از آن ضبط کند تا صدا شفاف ، دقیق و متوازن باشد. او در هماهنگی کامل با فیلم ساز کار می کند و از چندین نفر برای همکاری استفاده می کند. • این بخش نیز علاوه بر صدا بردار ، شامل افراد دیگری نیز هست ، برای مثال کسی که میکروفون را با فاصله ای مناسب ، بالای سر بازیگران نگه می دارد یا کسی که ابزار صدابرداری را آماده و تنظیم می کند و ... . گروه تدوین تدوین گر او مسئول گزینش ، زمان بندی و ترتیب نماها در فیلم است. تدوین گر کار خود را با توجه به ویژگی های داستان فیلم و نوع فیلم نامه و همچنین نحوه طراحی بصری فیلم ساز ، انجام می دهد. دستیار تدوینگر کسی که با تدوینگر فیلم کار می کند و وظیفه اش ثبت تمام قطعات فیلم ، کمک به پیوند دادن همگاه صدا و تصویر ، چسباندن تکه های فیلم به هم و حفظ و نگه داری از دستگاه های تدوین است. تدوین گر صدا او کسی است که صدا ها را با تصویر همگاه می کند ، جلوه های صوتی مورد نیاز را اضافه می کند ، شدت صدا را متناسب با فیلم کم یا زیاد می کند و ... . این مسئولیت را گاه ، همان تدوین گر به عهده می گیرد ، اما در فیلم سازی حرفه ای ، استفاده از تدوین گر صدا رایج است ، البته لازم به ذکر است که تدوین گر صدا تحت نظارت تدوین گر اصلی ، کار می کند. این مسئولیت را صداگذاری و میکس نیز می نامند.








بازیگری

بازیگری بازیگری (Acting) ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند. تاثیر هنرهای پیشین بر بازیگری نقاشی اگر چه نقاشی در ذات خود دارای خصلتی ایستا و ساکن است ، ولی از یک نظر با هنر فیلم ارتباط دارد ، یعنی تصویر نگاری از انسان. از نقاشی پرتره ها ، مهم ترین درس بازیگری جلوی دوربین ، یعنی بیان عواطف از طریق نگاه را می توان دریافت. آن موقع که هنوز دوربین عکاسی و فیلم برداری اختراع نشده بود ، مدل های نقاشی نخستین بازیگران صامت در عرصه هنرهای تصویری بودند. آنها می بایست به وسیله نگاه ، حالات چهره ، نوع ایستادن یا نشستن ، حالات دست ها و خلاصه به وسیله تمام آن چیزهایی که یک بازیگر برای بازی جلوی دوربین ، به آن متوسل می شود ، عواطف و احساسات خود را منتقل می کردند. درواقع بازیگر ، در صحنه هایی که باید طی چند لحظه حالتی را به خود بگیرد و هیچ حرکتی نکند نیز ، همین کار مدل های نقاشی را انجام می دهد. « تصویر اول از سمت چپ ، تصویری است از تابلوی معروف مونالیزا ( لبخند ژکوند ) ، که توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده. صورت ، نگاه ، حالت چهره و نوع قرار گرفتن دست ها ی این زن در این تابلو ، به خوبی دربرگیرنده احساسات متفاوت اوست. تصویر دوم نیز ، نمایی از فیلم مصاعب ژاندارک ( 1928- The Passion of Joan of Arc ) ، ساخته کارل تئودور درایر ( Carl Theodor Dreyer ) است. چهره ژان که در انتظار اعدام خود به وسیله آتش است ، به خوبی همانند یک پرتره ، بیانگر احساسات او در این لحظات است. » عکاسی عکاسی زمینه بازیگری برای دوربین را فراهم کرد ، اینکه آدم به عنوان سوژه های فتوژنیک ( جذاب برای تصویر ) ، می تواند عکس برداری شود. بر خلاف مدل های نقاشی ، هر کس کافی است ظرف چند ثانیه ژست و حالتی به خود بگیرد تا از او عکس گرفته شود. او می تواند در ژست و حالتی که می گیرد به نوعی احساساتش را نیز بروز دهد. پیش از عکاسی ، هنر تئاتر وجود داشت و شاید فکر کنیم که چرا باید عکاسی زمینه ساز بازی برای دوربین باشد. ، زیرا عکاسی چیز جدیدی با خود آورد ، آدمی که جلوی دوربین نشسته موجودی زنده است ، ولی عکسش قالبی است از نور که روی کاغذ چاپ می شود. این شخص می تواند بدون آنکه نیازی به برون فکنی از نوع تئاتری داشته باشد ( زیرا در تئاتر تماشاگران در فاصله نسبتا دوری از بازیگران نشسته اند و تماشاگران آنقدر بر نگاه و حالات چهره بازیگران مسلط نیستند ، به همین خاطر ، بازیگران تئاتر باید به رفتارها و ژست های خود شدت بیشتری ببخشند ، اصطلاحا برون فکنی ، تا احساساتشان را بروز دهند. ) ، در خود فرو برود تا دوربین به او نزدیک شود و در فاصله ای مناسب از او تصویر بگیرد. از طرف دیگر در نقاشی و عکاسی ، شخصیت ها از دنیای واقعی و سه بعدی می آیند تا به تصویری دو بعدی در قاب ، یا قاب یک تابلو ، یا قاب یک عکس ، بدل شوند و از این جهت شباهت زیادی به فیلم دارند ، و تمام عناصری که برای خلق تصویر و عمق بخشیدن به آن در یک تابلوی نقاشی یا در یک قاب عکس ، مورد نیاز است در فیلم نیز مورد نیاز است. تئاتر نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند. بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند. در سینما ، صحنه ها نما به نما فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است. همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد. در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منتفی است و به سبکی متین تر و طبیعی تر برای بازیگری نیاز است. گرفتن ژست و حالت های تئاتری ، دیگر در سینما قابل قبول نیست زیرا ، بازی بازیگر را مصنوعی و اغراق شده جلوه می دهد ، در حالی که در تئاتر این خود اساس بازیگری برای تئاتر است.



تدوین

تدوین تدوین ( Editing ) تدوین ، آخرین مرحله تولید فیلم است که در آن فیلم ، شکل نهایی خود را پیدا می کند. این مرحله شامل : گزینش نماها و اندازه آنها ، ردیف کردن نماها، صحنه ها و سکانس ها پشت سر هم ، مخلوط کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آنها و در نهایت در هم آمیختن و همگاه کردن صدای نهایی با تصویر ، است. این کارها به وسیله ، استفاده از فیلم نامه دکوپاژ شده ، قوانین و اصول فیلم سازی و ذوق هنری و خلاقیت تدوین گر ، انجام می شود. لازم به ذکر است که به این مرحله ، مونتاژ و ادیت هم گفته می شود. اهمیت تدوین با تدوین می توان روایتی را به صورت مداوم و سیال بیان کرد. تدوین زمان و مکان را فشرده می کند ، عناصر متفاوت و پراکنده را مورد تاکید قرار می دهد و کنار هم می گذارد و آنها را چنان مرتب می کند که الگوهای معنایی خاصی ایجاد کنند. ندوین در ضمن ، به نوعی واکنش تماشاگران را ، شکل می دهد. برای مثال ارائه یک رشته نماهای کوتاه که به سرعت به یکدیگر برش می خورند ، می تواند حس هیجان ، حادثه و انتظار را در تماشاگر ایجاد کند ، در حالی که نماهای طولانی آرامش بخش هستند ، بر عنصر دراماتیک صحنه تاکید دارند و تماشاگر را با شخصیت ها فیلم بیشتر درگیر می کنند. شیوه تلفیق صدا و تصویر هم ، تاثیر بسیار مهمی بر تماشاگر دارد. برای مثال قابل شنیدن بودن یا نبودن گفت و گوها ، ارائه موسیقی در لحظه ای خاص از فیلم ، بالا و پایین شدن حجم صدا ها ، به گوش رسیدن صدای محیط و همه و همه معنای خاصی می آفرینند و احساسات تماشاگر را به سمتی هدایت می کنند. تدوین گر ( Editor ) کسی که مسئول سرهم کردن فیلم به صورت نهایی آن ، با توجه به آنچه در بالا گفته شد ، است. تدوین گر که گاه به او برشکار هم گفته می شود ، معمولا در شکست یا موفقیت فیلم ، نقشی اساسی به عهده دارد. تدوین گر است که با گزینش ، شکل دهی و مرتب کردن نماها و با مرتب کردن و در هم امیختن صدا ها و همگاه کردن آن با تصویر ، در تکوین ، ضرباهنگ ، شکل و صورت فیلم و در تاکید و تاثیر نماهای مختلف ، اثر بارزی بر جا می گذارد. استقلال و سهم خاص تدوین گر در تدوین ، بسته به میزان کنترلی که فیلم ساز بر محصول نهایی اعمال می کند ، متفاوت است. امروزه فیلم سازان سعی می کنند ، روابط نزدیکی با تدوین گران داشته باشند. برخی از فیلم سازان از قبل ، طرح تدوین فیلمشان را می ریزند و در مرحله فیلم برداری ، تا حد زیادی کار تدوین را خودشان انجام می دهند ، به این معنی که برای مثال در هر نما ، نوع نما را کاملا مشخص می کنند و نماهای مختلف با زوایا و فاصله های مختلف دوربین از سوژه نمی گیرند ، که لازم باشد از بین آنها نمایی را انتخاب کرد و ... به این ترتیب فیلم سازان تعداد انتخاب ها را کاهش می دهند ، تا شکل نهایی فیلم همان باشد که خودشان در ذهن دارند. معمولا تدوین از همان مرحله فیلم برداری آغاز می شود ، به این ترتیب که ، تدوین گر ، فیلم هایی را که هر روز گرفته می شود ( راش ها ) ، در اختیار می گیرد و با مشورت کارگردان ، آن تکه فیلم ها را سر هم می کند. وقتی فیلم برداری به پایان رسید ، تدوین گر فیلمی در دست دارد که به صورت خامدستانه و خالی از ظرافت ، تنها روند رویدادهای فیلم را تعقیب می کند. تدوین گر کار تدوین را با این فیلم آغاز می کند. او با نظر کارگردان ، بهترین برداشت ها را انتخاب می کند و الگوی صدای فیلم را با تصویر همگاه می کند. این نسخه از فیلم که اولین نسخه تدوین شده فیلم ، برای رسیدن به شکل نهایی آن است ، اصطلاحا راف کات ( Rough Cut ) ، نامیده می شود. البته این نسخه را نسخه تدوین شده فیلم ساز هم می نامند ، چون کم و بیش حاوی دیدگاه فیلم ساز از فیلم است و هنوز چندان مورد مداخله کس دیگری قرار نگرفته است. تدوین گر بعد از مشورت با فیلم ساز ، نسخه تدوین اولیه را اصلاح و ویرایش می کند ، جلوه های اپتیک برای انتقال نماها را به آن اضافه می کند ( برای مثال محو تدریجی ، هم گذاری و ... ) ، جلوه های ویژه را نیز به فیلم می افزاید و در نهایت نسخه نهایی را که در آن نماها ، طول آنها و ترتیب قرار گیریشان به دقت مشخص شده و صدا نیز به خوبی با تصویر همگاه شده است را ، ارائه می دهد. لازم به ذکر است که تدوین گر بر کار مسئول مخلوط کردن صداها ، نظارت می کند. صدای فیلم شامل گفت و گوها ، موسیقی طبیعی ، جلوه های صوتی و موسیقی متن است. پس از آماده شدن نسخه نهایی فیلم ، آن را به لابراتوار می فرستند تا در بخش ظهور و چاپ فیلم ، نسخه اکران فیلم چاپ و آماده شود. لازم به ذکر است که در این مرحله امکان ایجاد تغییر ، توسط کارگردان یا تدوین گر وجود دارد. به ویژه بعد از نمایش خصوصی فیلم و با توجه به واکنش تماشاگران می توان ، تغییراتی در آن ایجاد کرد. امروزه با پیشرفت هایی که در عرصه تکنولوژی ویدئو و کامپیوتر رخ داده ، کار تدوین گر ، انعطاف ، سرعت ، دقت و سهولت بیشتری یافته است.




تولید

تولید و پخش فیلم هر فیلم برای این که ساخته شود و در نهایت بر پرده ظاهر شود باید مراحل مختلف و مشخصی را طی کند. فیلم موفق ، فیلمی است که این مراحل را به خوبی و توسط عوامل و دست اندرکاران توانا و حرفه ای پشت سر بگذارد. این مراحل را می توان به سه بخش اصلی تقسیم کرد: پیش تولید درواقع در این مرحله ، جرقه ساخت یک فیلم زده می شود. مهم ترین کاری که در این مرحله انجام می شود ، انتخاب است. انتخاب فیلم نامه ، انتخاب کارگردان ، انتخاب بازیگر و انتخاب همه عوامل و دست اندکارانی که قرار است برای تولید این فیلم خاص همکاری کنند. در این مرحله دو عامل ، بیشترین اهمیت را دارند: • فیلم نامه • تهیه کننده تولید مراحل مختلف به فیلم برگرداندن فیلم نامه را مرحله تولید گویند. در این مرحله همه عوامل حضور دارند و به ترتیب وظایف خود را عملی می کنند. تقسیم کار ویژه ای در سینما وجود دارد و در مراکز سینمایی معتبر و کاملا حرفه ای ، حتی کوچک ترین کارها نیز تخصصی شده اند. مرحله تولید شامل موارد زیر است : • کارگردانی • تدارکات • فیلم برداری • نورپردازی • صدا • بازیگری • جلوه های ویژه • موسیقی • تدوین پس از تولید پس از اینکه ساخت فیلم به پایان رسید و فیلم آماده نمایش شد ، تهیه کننده باید برای پخش و نمایش آن و یا به اصطلاح برای عرضه فیلم دست به کار شود. • پخش فیلم • نمایش فیلم همان طور که گفته شد اکنون در سینما وظایف و تخصص ها به خوبی از هم تفکیک شده اند ولی در مجموع همگی برای تولید یک فیلم با هم همکاری می کنند که این مجموعه را : • کادر و عوامل تهیه فیلم می نامیم.



تهیه کننده


تهیه کننده تهیه کننده ( Producer ) نقش تهیه کننده عمدتا مالی و تشکیلاتی است. او اولین و مهم ترین کسی است که وارد چرخه تولید فیلم می شود و همچنین آخرین کسی است که از این چرخه خارج می شود. او از اولین مراحل برنامه ریزی تا تمامی مراحل تولید ، پخش و تبلیغات حضور دارد و آن را سرپرستی می کند. او کسی است که به شیوه های مختلف به یک فیلم نامه دست می یابد و تصمیم نهایی را در مورد آن می گیرد. پس از آنکه فیلم نامه مورد تائید او قرار گرفت پروژه فیلم سازی را آغاز می کند. در واقع تهیه کننده در مرحله پیش تولید وظایف زیر را بر عهده دارد: 1- انتخاب و استخدام عواملی که در نظر دارد با خود او ، در گروه تهیه فیلم مشارکت کنند. عواملی مانند مدیر تولید ، مدیر تدارکات ، مجری طرح ، منشی ، حسابدار و ... . البته او می تواند خودش برخی از این سمت ها را نیز در عین حال داشته باشد. 2- انتخاب و استخدام عواملی که در تولید فیلم نقش خواهند داشت مانندکارگردان و ... یا حتی ستارگان فیلم ، به گونه ای که مجموعه را از نظر سرمایه گذاری اطمینان بخش سازند. 3- وقتی فیلم نامه شکل نهایی خود را پیدا کرد ، تهیه کننده شروع به برنامه ریزی تامین مالی فیلم می کند. اکنون تهیه کننده باید بودجه ای موسوم به هزینه های نقدی ( هزینه حق انحصار و اقتباس ، دستمزد فیلم نامه نویس ، کارگردان و بازیگران) و هزینه های غیر نقدی ( هزینه های عوامل فنی ، مراحل فیلم برداری و تدوین ، بیمه و تبلیغات) را فراهم کند. مجموع هزینه های نقدی و غیر نقدی را هزینه نگاتیو می گویند. 4- تهیه کننده باید یک برنامه روزانه برای فیلم برداری و تدوین تنظیم کند. این کار با توجه به بودجه انجام می گیرد. مثلا تمامی نماهایی که صحنه ، موضع یا بازیگران یکسان دارند پشت سر هم فیلم برداری می شوند و ... . البته معمولا به دلیل مسائل پیش بینی نشده ممکن است این برنامه با تغییراتی در حین تولید مواجه شود. درواقع تهیه کننده و افرادش با در نظر گرفتن چنین احتمالاتی برنامه ای چند هفته ای یا چند ماهه تنظیم می کنند. بعد از اتمام مراحل پیش تولید و یا به عبارتی تدارکات و آغاز مرحله تولید ، تهیه کننده موظف است که پروژه را با توجه به فیلم نامه پیش ببرد. در حین فیلم برداری و تدوین ، تهیه کننده معمولا به صورت یک رابط بین نویسنده یا کارگردان و شرکت تامین کننده بودجه فیلم انجام وظیفه می کند. پس از تمام شدن همه مراحل ساخت فیلم و آماده شدن آن هم ، تهیه کننده اغلب سازماندهی تبلیغ و بازاریابی برای فیلم ، پخش و نمایش و برگشت هزینه های تولید فیلم را برعهده دارد. در صورت شرکت فیلم در جشنواره ها و فستیوال های سینمایی هم ( چه داخلی و چه خارجی ) ، برنامه ریزی و ترتیب دادن امور به عهده اوست. تهیه کننده به صورت های زیر جلب یک پروژه فیلم سازی می شود: 1- تهیه کننده ممکن است مستقل باشد. او پروژه های فیلم سازی را پیدا می کند و می کوشد تا موافقت شرکت های تولید یا پخش فیلم را برای تامین مالی و مشارکت در پروژه جلب کند. 2- تهیه کننده ممکن است برای یک استودیو یا یک شرکت فیلم سازی ( حقیقی یا حقوقی) کار کند. در این حالت کار او طرح دادن برای فیلم است و همچنین قبول پروژه ای که به او می سپارند. 3- تهیه کننده ممکن است از سوی یک استودیو یا یک شرکت فیلم سازی استخدام شود تا پروژه ای را که آنها مد نظر دارند را به دست بگیرد و آن را سامان دهد. گاه تهیه کننده ، خود را در سرشت هنری فیلم هم دخالت می دهد و تاثیری قاطع در کیفیت نهایی محصول بر جا می نهد. در واقع برخی از تهیه کنندگان چنان بر فیلم هایی که تولید می کنند ، مسلط هستند که فیلم حاصل در واقع اثری از آنان است تا کارگردان. ایروینگ تالبرگ ( Irving Thalberg ) یکی از این تهیه کنندگان بود که علاوه بر قدرتی که بر فیلمش اعمال می کرد ، از دانش هنری و فیلم سازی بالایی هم برخوردار بود ( تالبرگ به اندازه ای در حرفه خود موفق بود که آکادمی علوم و هنرها در آمریکا ، جایزه ای به نام تالبرگ را جزو جوایز خود دارد و به چهره های شاخص فیلم سازی اهدا می کند ). به خاطر قدرتی که تهیه کنندگان از آن برخوردار بودند و هستند ، برخی کارگردانان در پی آن بودند و هستند که بلافاصله شرکت فیلم سازی خود را تاسیس کنند و یا حداقل تهیه کننده فیلم هایشان باشند تا به این ترتیب علاوه بر برخورداری از سود بیشتر ، همه اعمال قدرت و تصمیم گیری به عهده خودشان باشد. از این جمله کارگردانان می توان به هاوارد هاکس ( Howard Hawks ) ، آلفرد هیچکاک ( Alfred Hichcock ) ، استیون اسپیلبرگ ( Steven Spielberg ) ، فرانسیس فورد کوپولا ( Francis Ford Coppola ) و ... اشاره کرد. به این ترتیب ، تهیه کنندگان بزرگ و مشهور سینمای جهان ، معمولا افرادی کاردان ، سینما شناس و با کفایت هستند که به تمام جوانب فیلم سازی ، از جمله جنبه های فنی ، هنری و مالی اشراف کامل دارند. آنها لزوما پولدار نیستند و در اصل وظیفه دارند یک فیلم را با شرایط درست ، مطلوب و اقتصادی تولید کنند.


دوربین فیلم برداری

دوربین فیلم برداری دوربین فیلم برداری ( Camera ) دوربین ، وسیله اصلی ضبط یک رشته تصاویر به هم پیوسته و متوالی ، روی نواری از فیلم است. به طور خلاصه آنچه در هنگام فیلم برداری روی می دهد این است که: دوربین در هنگام فیلم برداری از هر صحنه ، با یک سرعت مشخص ( مثلا 24 قاب در ثانیه ) ، به طور متوالی عکس هایی از صحنه مورد نظر می گیرد. این عکس ها بر روی فیلم به صورت قاب به قاب ضبط می شوند. سپس این فیلم را در دستگاه نمایش می گذارند و با همان سرعتی که فیلم برداری صورت گرفته ، آن را به نمایش در می آورند و به این ترتیب به دلیل خاصیت تداوم دید در چشم انسان ، توهم حرکت ایجاد می شود. امروزه دوربین های بسیاری ، در اندازه های متفاوت و قابلیت های مختلف تولید می شود و در انواع روش ها و موقعیت های فیلم برداری مورد استفاده قرار می گیرد. اجزاء اصلی دوربین منبع انرژی دوربین دوربین های اولیه کوکی بودند ، به این معنی که قبل از فیلم برداری ، ضامن کوک را چندین بار گردش می دادند تا انرژی لازم در فنر دوربین ذخیره شود و دوربین در موقع لزوم از آن استفاده کند. به تدریج نیروی الکتریسیته و جریان برق جایگزین کوک شد. همه دوربین های امروزی با برق کار می کنند. در دوربین های کوچک و نسبتا سبک که قطع فیلم هم کوچک است ( برای مثال 8 میلیمتری ) ، معمولا از باطری های خشک استفاده می کنند اما در قطع های بزرگ تر فیلم ( مانند 16 ، 35 و ... ) که انرژی بیشتری برای حرکت فیلم ، مورد نیاز است ، باطری هایی که با اسید کار می کنند ، مقرون به صرفه تر هستند. البته امروزه دیگر از باطری های شارژی استفاده می شود که استفاده از آنها آسانتر و بهتر است. اما در دوربین های حجیم تر و حرفه ای تر از موتور برقی نیز استفاده می شود. دوربین بدون منبع انرزی کار نمی کند ، پس باید پیش از شروع به کار مطمئن شد که انرژی لازم برای دوربین فراهم است. در دوربین هایی که با باطری کار می کنند معمولا لامپ کوچکی هست ، که فیلم بردار را از اوضاع باطری آگاه می کند. مثلا اگر لامپ قرمز بود ، یعنی باطری قوی است و برای فیلم برداری مناسب است ، اما اگر لامپ خاموش بود و یا نور آن کم رنگ بود باید یا باطری را عوض کرد و یا آن را شارژ نمود. کلید سرعت با استفاده از کلید سرعت ، مشخص می کنیم که می خواهیم فیلم با چه سرعتی ضبط شود. اگر فیلم صامت باشد ، معمولا سرعت را روی 18 قاب ( فریم ) در ثانیه تنظیم می کنند ، به این معنی که در هر ثانیه ، با فواصل زمانی ثابت تنها بر روی 18 قاب تصویر ضبط شود. اگر فیلم ناطق باشد معمولا با سرعت 24 قاب در ثانیه فیلم را ضبط می کنند. به این ترتیب اگر فیلم گرفته شده را با سرعتی برابر سرعتی که آن را ضبط کرده اند به نمایش در آورند ، حرکت ها طبیعی به نظر می رسند. اگر بخواهند حرکت ها سریع تر از حد معمول باشند ، یعنی فست موشن ( Fast Motion ) ، سرعت را بر روی سرعتی کمتر از آنچه در بالا گفته شد ، مثلا 9 قاب در ثانیه تنظیم می کنند ، و لی در هنگام نمایش با سرعتی بیشتر ، معمولا سرعت معمول به نمایش در می آورند. و اگر بخواهند حرکت ها کندتر از حد معمول باشند ، یعنی اسلو موشن (Slow Motion) ، سرعت را بر روی سرعتی بیشتر از آنچه گفته شد ، مثلا 36 قاب در ثانیه ، تنظیم می کنند ، ولی در هنگام نمایش با سرعتی کمتر ، معمولا سرعت معمول به نمایش در می آورند. البته باید توجه داشت برخی از دوربین ها تک سرعته هستند ، مثلا 24 قاب در ثانیه ، در این دستگاه ها دیگر سرعت دست فیلم بردار نیست ولی در دوربین های چند سرعته باید پیش از شروع کار فیلم برداری ، سرعت را تنظیم کرد. ویزور چشمی ویزور ، دریچه ای است که فیلم بردار می تواند ، سوژه را از داخل آن ببیند. از آنجا که قدرت دید اشخاص مختلف با هم فرق می کند ، برخی دوربین ها مجهز به ویزور چشمی متغیر هستند. به این ترتیب فیلم بردار باید قبل از شروع به کار ، با گرداندن ویزور و تغییر فاصله آن با بدنه دوربین وضعیت چشم خود را با تصویر داخل ویزور تطبیق دهد. برای این کار ابتدا دوربین را در فاصله 30 متری از یک سوژه قرار می دهند و با توجه به آن ویزور را تنظیم می کنند. فیلتر فیلتر ، وسیله ای است که از آن برای خوش رنگ تر شدن فیلم و نیز تنظیم میزان روشنی و تاریکی در بخش های مختلف صحنه استفاده می کنند. فیلتر ها انواع مختلف و موارد استفاده گوناگون دارند. فیلم بردار باید تشخیص دهد با توجه به نوری که در صحنه موجود است ( نور طبیعی یا نور مصنوعی ) ، رنگ های به کار رفته در صحنه و ... چه نوع فیلتری استفاده شود و در چه حالتی قرار گیرد. شاتر شاتر ، مسدود کننده ای است که در مواقع لازم اجازه می دهد مقداری از نور سوژه به فیلم برخورد نماید. پیش از فیلم برداری ، باید اندازه شاتر و در بعضی دوربین ها درجه شاتر را با توجه به سرعتی که سوژه دارد تنظیم کرد. سرعت سوژه یا معمولی است مانند پیاده روی و دوچرخه سواری ، یا سرعت زیاد است مانند حرکت اتومبیل ، و یا سرعت خیلی زیاد است مانند حرکت قطار و هواپیما. هر چه سرعت بیشتر می شود اگر شاتر با اندازه و عدد تنظیم می شود آن را بیشتر و اگر با درجه تنظیم می شود ، درجه را کمتر می کنند. البته در بعضی از دوربین ها اندازه شاتر ثابت است و از آنها باید در فیلم برداری از نوع خاصی از سرعت حرکت مثلا معمولی استفاده کرد. فیلم خام فیلم های خام مورد استفاده با توجه به قطع دوربین ( مثلا 8 ، 35 و ... میلیمتری ) ، از نظر ظهور و چاپ ( مثلا نگاتیو ، پوزتیو و ریورسال ) و ... فرق دار ند و فیلم بردار باید فیلم خام درست و مناسب را به درستی در دوربین قرار دهد. همچنین مراقب باشد که به فیلم نور نخورد و از بین نرود. کونتور کنتور ، مقدار مصرف شده از فیلم خام ( معمولا بر حسب فوت یا متر ) و در بعضی دوربین ها مقدار باقیمانده از فیلم خام را نشان می دهد و به این ترتیب فیلم بردار را از ادامه کار، آگاه می کند. البته در دوربین ها علامت ( مانند نوشته ) یا چراغی نیز وجود دارد که فیلم بردار را از اتمام فیلم خام آگاه می کند. عدسی ( لنز ) عدسی ها در اندازه ها و شکل های مختلف ساخته می شوند و کارشان تمرکز اشعه های نورانی بر امولسیون فیلم است. هر لنز دو فاکتور مشخص و مهم دارد : 1- فاصله کانونی. 2- دیافراگم. فیلم بردار باید با استفاده از یک عدسی مناسب ، صحنه را به گونه ای فیلم برداری کند که اجزای اصلی و بخش های مهم و مورد نظر کارگردان دارای وضوح خوبی باشند و اصطلاحا حالت فوکوس داشته باشند. نورسنج نورسنج ، وسیله ای الکترونیکی است که شدت و میزان نور در صحنه را اندازه می گیرد. با توجه به اندازه ای که نورسنج اعلام می کند باید میزان باز شدن دیافراگم را تعیین کرد ، تا با این میزان نور ورودی ، به فیلم ( با توجه به حساسیت آن به نور ) ، صدمه وارد نشود. دیافراگم دیافراگم، که به خاطر شباهت با شبکیه چشم ، به آن شبکیه هم گفته می شود ، میزان نور عبوری از عدسی و نوری که به فیلم می رسد را کنترل می کند. دیافراگم مانند دریچه ای است ، قابل کنترل ، که معمولا از تکه های نازک فلزی ، که روی همدیگر را می پوشانند ، تشکیل می شود. طرز کار دوربین فیلم خام درون فیلمدان قرار می گیرد. فیلم با گیر کردن حاشیه سوراخ دار ش در دندانه های چرخ دنده در حال چرخش ، در دوربین به گردش در می آید. هز قاب فیلم تک تک با مکانیسمی شبیه چنگک که روی سوراخ های حاشیه فیلم عمل می کند به پایین کشیده می شود. هرقاب به مدت کسری از ثانیه ( بر اساس سرعت تعیین شده ) ، پشت شاتر می ماند ، شاتر باز می شود و عدسی فرصت می یابد تا با نوری که از سوژه می تابد ، تصویری روی فیلم بیندازد. سپس شاتر بسته می شود و قاب دیگری دوباره پشت شاتر قرار می گیرد . در این حال ، قاب های نور خورده به کمک چرخنده در فیلمدان دیگری جمع می شوند. این کارها به طور مداوم انجام می شود ، تا فیلم خام تمام شود. برای جلوگیری از پاره شدن فیلم در اثر فشارهایی که طی حرکت ، توقف و حرکت دوباره به آن وارد می آید ، حلقه های متحرکی را در بالا و پایین دریچه قرار داده اند.


میزانسن

میزا نسن میزانسن ( Mise – En - Scene ) میزانسن ، اصطلاحی است فرانسوی ، در اصل متعلق به تئاتر و به معنای چیدن صحنه ، صحنه آرایی و به صحنه آوردن یک کنش. در تئاتر این اصطلاح به روش مرتب کردن صحنه توسط کارگردان نمایش نامه اطلاق می شد. این عبارت ابتدا در نقد فیلم رایج شد و معانی صریح و ضمنی متعددی یافت. در نهایت ، نظریه پردازان سینما ، این اصطلاح را به کارگردانی فیلم تعمیم دادند ، اما کاربرد آن در سینما حوزه وسیع تری را شامل می شود : صحنه آرایی و ساخت و ساز عناصر داخل صحنه و مشخص کردن مکان قرار گرفتن هر یک از عناصر صحنه ، نورپردازی ، لباس ، آرایش و گریم بازیگران و رفتار و حرکت آنها و بعد از انجام این کارها ، ترکیب تصویری درون هر نما ، رابطه میان اشیاء و آدم ها در هر نما ، رابطه نور و تاریکی ، رنگ صحنه ، موقعیت دوربین و زاویه دید آن و نیز حرکت ها در هر نما. به این ترتیب ، در واقع کارگردان با کنترل میزانسن رویدادی را برای دوربین به روی صحنه می برد. اهمیت میزانسن اما در عین حال این تکنیک نیروی آن را دارد که از مفاهیم عادی واقعیت فراتر رود. می توان با یک میزانسن حساب شده یک فضای کاملا انتزاعی ساخت در حالی که هیچ نمود عینی در جهان واقع نداشته باشد ، اما چنان تاثیرگذار که تماشاگر باور کند ، چنین فضایی می تواند وجود داشته باشد اگر حتی شده در خیال یا کابوس ، برای مثال در فیلم مطب دکتر کالیگاری ( 1918 - The Cabinet Of Dr. Caligari ) ، از نمونه ای ترین فیلم های اکسپرسیونیستی ، ساخته روبرت وینه ( Robert Wiene ) ، نماهایی را می بینیم که در آن ، خانه ها بسیار بلند و کاملا هندسی وار ( عمدتا مثلثی ) هستند ، پشت بام ها کنگره دار و دودکش ها اریبند ، بازیگران گریم های بسیار سنگین دارند ، حرکاتشان مصنوعی و غلو شده است ، نورپردازی سنگین و تضاد بین سیاهی و روشنی زیاد است و ... مطمئنا این خصوصیاتی که از فضای فیلم بر شمرده شد با تصور ما از واقعیت متعارف منطبق نیست. در واقع فیلم ساز قصد داشته برای نشان دادن یک فضای جنون آمیز که توسط یک دیوانه به وجود آمده همه چیز را انتزاعی کند و برای این کار قراردادهای نقاشی و تئاتر اکسپرسیونیستی را به خدمت گرفته و وظیفه القای تخیلات یک دیوانه را به عهده آنها گذاشته. میزانسن ، قدمتی طولانی و تقریبا برابر با تاریخ سینما دارد ، چنانچه با نگاه به فیلم های ژرژ ملیس ( George Melies ) فرانسوی می بینیم. میزانسن او را قادر می ساخت که دنیایی سراسر خیالی در فیلم هایش بسازد. ملیس کاریکاتوریست و شعبده باز ، مجذوب فیلم های کوتاه برادران لومیر ( Lumiere ) شد و بعد از ساختن دوربینی شبیه دوربین لومیرها ، شروع به فیلم گرفتن از صحنه های عادی خیابان ها و لحظات زندگی روزانه مردم کرد. داستانی وجود دارد که روزی ، او در حال فیلم برداری از یک خیابان بود که درست در لحظه عبور یک اتوبوس ، فیلم در دوربین گیر کرد ، سعی کرد دوربین را درست کند ، ولی دیگر اتوبوس از خیابان رفته بود و حال یک نعش کش در حال عبور بود. وقتی ملیس فیلم را بر روی پرده انداخت به نظر می رسید که یک اتوبوس ناگهان مبدل به یک نعش کش شده و همین حادثه او را بر قدرت جادویی میزانسن آگاه کرده است. به این ترتیب او تصمیم گرفت که رویداد را برای دوربین طراحی و اجرا کند. او با استفاده از تجاربش در تئاتر ، یکی از نخستین استودیوهای سینمایی را ساخت. او نماها را پیشاپیش روی کاغذ می آورد ، صحنه ها و لباس ها را طراحی می کرد ، نیز به بازیگرانش نشان می داد که چگونه در هنگام فیلم برداری رفتار کنند و به گونه ای عمل می کرد که صحنه فیلم هایش را تا کوچک ترین جزئیات تحت کنترل داشته باشد. او نخستین کسی بود که فیلم های تخیلی ساخت ، فیلم هایی مانند ، سفر به ماه ( 1902 - A Trip To The Moon ) و بیست هزار فرسنگ زیر دریا ( 1907 - Twenty Thousand Leagues Under The Sea ) که هر دوی این فیلم ها را بر اساس آثار ژول ورن ( Jules Verne ) ساخت ( سفر به ماه اولین فیلم علمی _ تخیلی تاریخ سینما است ). امروزه میزانسن یکی از مهم ترین وظایف کارگردان است که به نوعی نشان دهنده سبک و فرم کاری او نیز هست ، همچنین یکی از مهم ترین مسائلی است که می تواند به مقبولیت ، محبوبیت و ماندگاری فیلم کمک کند. میزانسن چهار عنصر اصلی دارد ( آنچه در زیر آمده ) ولی به ندرت اتفاق می افتد که یک عنصر به طور جداگانه حضور داشته باشد. هر عنصر معمولا با عناصر دیگر برای ایجاد یک سیستم ویژه در هر فیلم ترکیب می شود. اصول فرمال کلی یعنی وحدت ، پراکندگی ، مشابهت ، تفاوت و بسط ، راهنمای ما هستند برای اینکه ببینیم چطور عناصر ویژه میزانسن با هم کار می کنند؟ میزانسن به چه روش هایی توجه ما را جلب می کند ؟ چه چیزی نگاه ما را به یک قسمت از تصویر در یک لحظه خاص می کشاند ؟ و ... . عناصر اصلی میزانسن می توان چهار حوزه کلی را که میزانسن از بابت آنها امکاناتی برای انتخاب و کنترل در اختیار کارگردان می گذارد نام برد : • صحنه • لباس و چهره پردازی • حالات و حرکات عناصر صحنه • نورپردازی


:rose:






 

جدیدترین ارسال ها

بالا