گفت و گو با علياصغر عميديان معاون فناوري اطلاعات سازمان ثبت احوال ايران

PhonieX

مدیر انجمن <A href="forum.majidonline.com/forums/6
از زماني که علياصغر عميديان از شرکت ارتباطات زيرساخت به مرکز تحقيقات مخابرات و بعد به دانشگاه رفت مدتها ميگذرد، حال او به عنوان معاون فناوري اطلاعات سازمان ثبت احوال مسوول پروژه راهاندازي کارت ملي هوشمند شده است؛ پروژهاي که تقريبا 10 سال پيش زمانيکه در شرکت زيرساخت مسوول آمادهسازي زيرساخت براي فناوري اطلاعات و ارتباطات ايران بود، طرحهاي اوليه آن ريخته شد. عمديان در اين گفتوگو براي پاسخ به سوالات ما از وجهه استادياش نيز استفاده کرده تا نشان دهد مبتني بر چه نگاه علمي به دنبال کارت ملي هوشمند است.


همزمان با مطرح شدن طرح تکفا بحث صدور کارت ملي هوشمند نيز مطرح شد به گونهاي که در کتاب معرفي پروژههاي تکفا نيز به اين کارت اشاره شده است، ولي زمانيکه کارت ملي صادر شد با تعريفي که ابتدا شده بود خيلي متفاوت بود و تقريبا هيچکدام از کارکردهاي پيشبيني شده روي آن وجود نداشت، کارت ملي هوشمند تبديل به يک کارت شناسايي معمولي شد، به چه دليل برنامههاي آنزمان اجرا نشد و حال پس از گذشت چند سال به همان نقطه بازگشت کردهايم؟






در بعضي از کشورها آمدند قبل از اين‌که سرويس‌ها را در دولت الکترونيکي بدهند، به زيرساخت‌ها توجه کردند. اگر مدل گارتنر را نگاه کنيد، مي‌آيد هويت ديجيتالي و الکترونيکي را به‌عنوان يک زيرساخت اصلي دولت الکترونيکي تعريف مي‌کند و مي‌گويد اگر شما بخواهيد کاري کنيد، اول بايد هويت الکترونيکي و ديجيتالي شهروندان را براي ورود به دولت الکترونيکي مشخص کنيد. مدل گارتنر الان اين جا هست و اگر بخواهيد مي‌توانيد ببينيد که اصلا اين کارت ملي هوشمند و هويت ديجيتالي چيست و چه رابطه‌اي با دولت الکترونيکي دارد. اين‌ها چيزهايي است که در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته‌اند. همان‌طور که در خود فناوري اطلاعات هم با يک طرح جامع وارد نشديم. من وقتي در مرکز تحقيقات مخابرات بودم، طرح جامع را نوشتيم. گفتند آقا طرح جامع به ما چه ربطي دارد. اخلاق در فناوري اطلاعات به ما چه ربطي دارد. مديريت در IT به ما چه ربطي دارد. ما بايد 4 تا خط تلفن بکشيم، 4تا موبايل بدهيم. سرويس‌هاي ارزش افزوده به ما چه ربطي دارد. اما ما آن‌جا پژوهشکده سرويس‌هاي ارزش افزوده را راه‌اندازي کرديم. چون من در کانادا و آمريکا اين‌ها را ديده بودم. يعني براي اين‌که بتوانيد نسل جديد شبکه‌هاي مخابراتي - که همه‌ا‌ش آزادسازي فعاليت‌ها است- را بدهيد، بايد فضا و بستري را ايجاد مي‌کرديد. اپراتورهاي بين‌المللي در سال 2013 از نظر واگذاري تعداد خطوط به مردم تقريبا به اشباع مي‌رسند. ديگر کسي نيست که دنبال خط باشد، بلکه دنبال سرويس ارزش افزوده است.






پس آن موقع که تکفا نوشته شد، اين ديدگاه وجود داشت.






ما دنبال اين ديدگاه بوديم. حالا اين‌که ....






چون کتابچه تکفا را که ميخواندم، ديدم اين نگاه وجود داشته که يک کارتي درست شود که سرويسها رويش تعريف شود و يک کارت هوشمند باشد.






ما براي راه‌اندازي کارت هوشمند براساس همان مدل گارتنر که عرض کردم، هويت ديجيتالي را که شامل شناسايي، هويت و امضاي ديجيتالي مي‌شود به عنوان کليد ورود به دولت الکترونيکي در نظر گرفتيم. حالا اين يعني چه؟ من هميشه مثالي مي‌زنم که تقرب ذهني ايجاد شود. در فضاي واقعي يک ساختماني را در نظر بگيريد که دولت است. وزارتخانه‌ها هم در طبقات مختلف مستقر باشند و مي‌خواهند سرويس بدهند. شما وقتي وارد مي‌شويد، يک نگهبان وجود دارد که به شما مي‌گويد جنابعالي؟ شما مي‌گوييد من فلاني هستم. بعد بايد هويت شما را تاييد کند. شما يک کارت نشان مي‌دهيد که با عکس يا سيستمي ‌که پشت ترمينالش هست چک مي‌کند و مي‌بيند آيا درست است يا نه. حالا به شما اجازه مي‌دهد وارد ساختمان شويد. مثلا شما مي‌گوييد من مي‌خواهم خدمات بهداشتي بگيرم. مي‌گويد برويد طبقه 4. ورودي طبقه 4 يک نگهبان ديگر است که از شما مي‌پرسد مشکلت چيست يا چه خدمتي مي‌خواهي؟






تصور کنيد در فضاي ديجيتالي دولت الکترونيکي تشکيل شده. طبقات را هم سرويس الکترونيکي در نظر بگيريد. به هنگام ورود، شما بايد تعيين هويت شويد. يعني بايد کارتي داشته باشد که اسم و مشخصات و عکس و يک پارامتر بيومتريک شما را داشته باشد تا بتوانيد وارد شويد. حالا مي‌خواهيد برويد وزارت رفاه يا بهداشت و درمان. همان نگهباني که در فضاي واقعي نشسته مي‌گويد: شما با چه کسي کار داريد، شماره پروند پزشکي‌ات را بده، برو پيش فلان کارشناس در فلان اتاق و... اين کليد طبقه مخصوص همان کليد سرويس خاص است. شما يک کليد جنرال داريد يا يک تعيين هويت کلي و عمومي‌که با پارامترهاي بيومتريک و مشخصات شخصي شما انجام مي‌شود و يک کليد اختصاصي هر سرويس که بر مي‌گردد به آن دستگاهي که آن سرويس را ايجاد مي‌کند.






پس چرا همان موقع که کارت هوشمند ملي تعريف شد، اجرايي نشد. يعني تقريبا 10 سال اجراي آن به تعويق افتاد؟






الان اگر دولت الکترونيکي را نگاه کنيد- با سرويس‌هايي که براساس مدل پيشنهادي UNDP تعريف شده - تقريبا ما اين وضعيت را نداريم که کسي هويت ديجيتالي افراد را احصا کند. در صورتي‌که در مدل گارتنر اول بايد اين را ايجاد کنيد و بعد سرويس الکترونيکي را بدهيد.






سوال من اين است پروژهاي که قرار بود کارت ملي هوشمند باشد، چرا به اين روز افتاد و کارت ملي فعلي از آن بيرون آمد که مثل يک کارت ويزيت است؟






چون اگر شما به کشورهاي مختلف که به سمت استفاده از اين تکنولوژي‌ها رفتند نگاه کنيد در مي‌يابيد که همه آن‌ها يک سير تکاملي داشته‌اند. کشورهاي خاورميانه با آسياي جنوب شرقي را ببينيد. مثلا مالزي را نگاه کنيد. همه اين کشورها اول شناسنامه کاغذي را به يک کارت کاغذي تبديل کردند. بعد آن کارت کاغذي تبديل شد به يک کارت پلاستيکي. همين کارت ملي که ما الان داريم و بعد آن را به يک کارت هوشمند تبديل کردند. تفاوت کارت هوشمند با اين کارت‌ها اين است که يک چيپ دارد. يک سيستم‌عامل و يک حافظه پارتيشن‌بندي شده رويش گذاشته‌اند. چنان‌که ما براي اين کارت هوشمند هم همين کار را کرده‌ايم. يعني گفتيم سرويس مهم، اساسي و پايه‌اي اين کارت اين است که بتواند هويت ديجيتالي من را تاييد يا رد کند.






هويت حقيقي يا حقوقي؟ آيا هويت حقوقي هم تعريف ميشود؟






وقتي يک بچه متولد مي‌شود و شناسنامه مي‌گيرد، يعني حقوقي شده است. پس مسايل حقوقي بر اين شخص حقيقي مرتبط مي‌شود.






نه! منظورم سابقه حقوقي آن فرد است.






اين‌گونه موارد جزو سرويس‌ها به شمار مي‌روند. زيرساخت‌هاي فناوري اطلاعات که ايجاد شد- يعني محتوا، مسايل مديريتي و امنيت که در تمام لايه‌ها به‌وجود آمد- آن‌وقت، خدمت مشترکي که براي همه سرويس‌ها و همه اطلاعات وجود دارد، هويت است. يعني اين به‌عنوان کليد ورود براي استفاده از هويت‌هاي ديگر است. يکي از اين هويت‌هاي ديگر، هويت حقوقي است که شما مي‌گوييد.






در واقع براي کارت هوشمند همين کار را کرده‌ايم که بدنه‌اش يکسري مشخصات و يکسري فاکتورهاي امنيتي دارد. يک چيپ و يک سيستم‌عامل هم در آن گذاشته‌ايم. اين سيستم‌عامل توانمندي دارد آن حافظه‌اي که پارتيشن‌بندي شده را مديريت کند. مديريت يعني هوشمندي. اصلا هوشمندي روي کارت يعني چه؟ يعني اين‌که بتواند يکسري اطلاعات و سرويس‌ها را مديريت کند. پارتيشن‌ها چه هستند؟ فضاهايي هستند که ايجاد شده تا اگر تشکيلات و سازمآن‌هاي ديگر خواستند از اين کارت استفاده کنند، اطلاعات لازم را روي آن قرار دهند. مثلا وزارت آموزش عالي يا وزارت آموزش و پرورش مي‌گويد من اطلاعات آموزشي مردم را با کدملي لينک کرده‌ام و از ما مي‌خواهد فضايي روي کارت به‌ آن‌ها بدهيم تا اطلاعات آموزشي افراد را رويش قرار دهند. چنان‌که براي اين پارتيشن يک کليد اختصاصي تعريف مي‌شود و سرويس روي آن گذاشته مي‌شود. اين، کليد اختصاصي براي همين بخش از پارتيشن است که به پارتيشن کناري هيچ راهي ندارد. چون هر پارتيشن بايد کليد اختصاصي خودش را داشته باشد. اما همه اين‌ها يک کليد جنرال دارند که همان هويت ديجيتالي است.






اين پروژه در حال حاضر در چه مرحلهاي است؟






مطالعات آن انجام شده. مشخصات بدنه کارت، چيپ، نرم‌افزار و حافظه کارت، درآمده و پيش پايلوت و پايلوت استان قم را هم طراحي کرده‌ايم. تلاش مي‌کنيم پيش پايلوت را پيش از پايان سال در قم پياده‌سازي کنيم. پايلوت را هم تا آخر سال 89 انجام مي‌دهيم. در حال حاضر يک عامل چهارمي ‌را صدا کرده‌ايم که بتواند از الف تا ي اين پروژه را انجام دهد. يعني بتواند کار را از بعد فاز مطالعاتي و برنامه کلي و معماري کلان؛ طراحي معماري پايلوت، برگزاري مناقصات و پياده‌سازي و بعد يکپارچه‌سازي انجام دهد. اين‌ها همه مسايلي است که چه در بخش نرم‌افزار و چه در بخش سخت‌افزار بايد توسط يک عامل چهارم که در کشور تجربه ملي داشته باشد- مثلا پروژه کارت سوخت را انجام داده باشد- انجام شود.






ميخواهيد مناقصه برگزار کنيد؟






نه. چون در کشور عامل چهارمي ‌که تجربه اين کار را داشته باشد، جز همان موردي که با وزارت نفت مشاوران بيروني گرفتند و کنسرسيوم تشکيل دادند، کس ديگري را نداريم سعي مي‌کنيم از توان آن کنسرسيوم و با کم و زياد کردن افراد کار را انجام دهيم، الان مذاکرات را انجام داده‌ايم و موافقت‌نامه‌ها هم تنظيم شده اما براي کار قم منتظر اين فرآيندها نشديم. در واقع فاز مطالعاتي تمام شده. برنامه کلي و معماري کلان و پيش پايلوت و پايلوت و RFPها و LOMها در آمده و در حال نهايي شدن است که اميدواريم بتوانيم پيش پايلوت که شايد حدود 10 هزار کارت باشد را قبل از پايان سال انجام دهيم.






چرا قم براي اجراي پايلوت قطعي شد؟ استان فارس هم يکي از گزينهها بود.






به خاطر اين‌که پايلوت کارت سلامت هم آن‌جا بود، ضمن آن‌که بعضي از سرويس‌هاي دولت الکترونيکي نيز در قم پايلوت شده بود. ما مي‌خواهيم سرويس‌هاي دولت الکترونيکي که در آن‌جا آماده هستند را تست کنيم. سرويس‌هايي که در پيشخوان‌ها توسط اين کارت ملي هوشمند پياده‌سازي شوند، بايد هم روي کارت بنشينند و هم بتوانند داخل شبکه به صورت آفلاين و آنلاين سرويس ارايه کنند. به خاطر همين بود که قم انتخاب شد. جاي ديگري نداشتيم که بتوانيم سرويس‌ها را تست کنيم. ديگر اين‌که از نظر حجم، استان قم يک استان جمع و جوري است و همه نوع فانکشن‌هاي سرويس‌ هم در آن هست.






به هر حال تلاش‌مان بر اين است- اين را به‌عنوان تاريخ قطعي نمي‌گويم - که پيش پايلوت را در حد 10هزار کاربر تا پايان سال انجام دهيم. ولي اصل پايلوت را که حدود کل جمعيت واجد شرايط در قم مي‌شود را در سال 89 انجام خواهيم داد.






در مرحله پيش پايلوت کارتهاي فعلي در استان قم از رده خارج ميشوند؟






کارت‌هاي موجود در همان فرآيند تدريجي که کارت‌هاي جديد را مي‌دهيم، جمع مي‌شوند.






براي اجراي اين پروژه کارتهايي که الان دست مردم است چه کمکي به شما ميکند؟






روي آن‌ها شماره ملي، اسم، فاميل و مشخصات هست. کارت هوشمند همين کارت‌ملي است به علاوه يک اثر انگشت که به عنوان پارامتر بيومتريک، انحصاري است، براي اين‌که بتوانيم ضريب امنيت را بالا ببريم. درفرآيندهاي دولت الکترونيکي يا تراکنش‌هاي مالي اگر نتوانيد مطمئن شويد که اين هويت غير قابل انکار است، صدمه‌پذيري خيلي بالا مي‌رود.






اينگونه که من ازحرفهاي شما استنباط ميکنم مجددا بايد افراد را احراز هويت کنيد.






زماني‌که بخواهيم کارت را تحويل بدهيم، مي‌گوييم بيا اثر انگشت بزن و اثر انگشت را در همان کارت مي‌گذاريم و يک نمونه اثر انگشت را هم در ديتابيس نگه مي‌داريم که اگر زماني استعلامي‌صورت گرفت، بتوانيم تعيين هويت آنلاين را هم در شبکه انجام دهيم.






به نظرتان کل پروژه چقدر طول ميکشد؟






خوش‌بينانه بگويم بين 4 تا 5 سال.






بعد از اجرايي شدن پايلوت؟






نه از همين بهمن ماه که شروع مي‌کنيم.






حافظه اين کارت چقدر است؟






فعلا 74k است. البته اين 74k هم کم نيست. الان 7 سرويسي که تقريبا به‌عنوان کانديداهاي اول معرفي شده‌اند، روي اين کارت قرار مي‌گيرند.






کدام سرويسها؟






سرويس‌هايي که در کارگروه تخصصي در معاونت راهبردي رياست جمهوري صحبت شده بود را مي‌گويم. آن‌جا شش يا هفت سرويس را نهايي کرده‌اند که اين بايد توي کارت بيايد که بحث هويت، اصلي‌ترين آن‌ها است. راي‌گيري الکترونيکي، امضاي ديجيتالي، سلامت، پرداخت، بيمه، اطلاعات گواهينامه راهنمايي و رانندگي و خدمات شهري مثل تهيه بليط.






اين سرويسهايي که ميگوييد شما به عنوان اولين اولويت‌‌ها پيشبيني کردهايد. آيا سازمانهايي که بايد اين سرويسها را ارايه دهند نيز اين آمادگي را دارند؟






در حال حاضر ما اصلا فشاري روي دستگاه‌هاي مرتبط با اين سرويس‌ها نداريم. ولي يکي از مسايلي که در زيرساخت‌هاي مورد نياز اين کار بايد انجام شود، بحث قانون‌هاي مرتبط است. يعني اگر قرار باشد شهروندان با اين کارت سرويس بگيرند، قانون‌مندي آن هم بايد رعايت شود. فرهنگ‌سازي هم بايد انجام شود.






پس الان ما خلاء قانوني داريم؟






بله بعضي جاها داريم. مثلا در رابطه با شماره ملي قانون داريم که گفته بايد در همه‌جا کارت ملي و شماره ملي به‌عنوان تعيين هويت فرد، مد نظر باشد، اما هنوز خيلي از جاها که برويد از شما هم کارت مي‌خواهند و هم شناسنامه. اين موضوعات کم کم بايد تبليغ شود. دستورالعمل‌ها و قوانين مرتبط با آن تنظيم شود تا واقعا عملياتي شود. براي يک کارت هوشمند چند منظوره، سندهاي بالا دستي مثل سند چشم‌انداز بيست ساله و قانون برنامه چهارم وجود دارد که بايد پيگيري شود، اما اگر تا الان انجام نشده بحث همان است که عرض کردم. يعني محوريت هويت در دولت الکترونيکي در نظر کساني‌که دنبال پياده‌سازي دولت الکترونيکي بودند، جايگاهي نداشته است.






چطور ممکن است اين هويت جايگاهي نداشته باشد؟






نه اين‌که جايگاه نداشته، جايگاه خود را پيدا نکرده و به آن اهميت داده نشده است.






در حقيقت اولويت با سرويسها بوده است نه تاييد هويت؟






آفرين. محتواي سرويس، امنيت، مديريت، زيرساخت‌ها، نيروي متخصص سرويس و ... مورد توجه بوده‌اند.






آن موقع در تکفا اين موضوع را پيشبيني کرده بودند.






بله. در همان کتابي که اشاره کرديد، گفته‌ايم بايد اين کار صورت بگيرد ولي آن موقع نيروي متخصص هم به اين گستردگي در کشور نبود. وقتي اين صحبت را مي‌کرديم، يک دفعه مي‌گفتند آقا امضاي ديجيتالي کار وزارت بازرگاني است که دنبال مجوز هستند. شما چرا دنبال آن هستيد. مي‌گفتيم آقا اين هويت ديجيتالي با آن امضاي ديجيتالي فرق مي‌کند. ما اصلا جسارتي يا دخالتي در کار وزارت بازرگاني نداريم. ما مي‌گوييم شما هر کاري مي‌خواهيد انجام دهيد، اول بايد هويت طرف را تشخيص بدهيد و تاييد کنيد و تا اين هويت ديجيتالي نشود و همه‌جا در دسترس نباشد، شما نمي‌توانيد همه‌جا به هرکس و در هر زماني سرويس بدهيد. يا آن شعار 3A (Any body Any where Any time)p که در ICT وجود دارد را محقق کنيد.






تقريبا 10 سال طول کشيد تا همه کارت ملي فعلي را گرفتند. خيليها هم هنوز ندارند ...






98/2 درصد گرفته‌اند.






پس جايگزيني آن هم 10 سال ديگر طول ميکشد. به خصوص که قرار است اين همه سرويس روي آن داده شود!






اگر فکر کنيد روز اول اين کارت را به شما مي‌دهند و پشت آن 10 تا سرويس است، چنين نيست. اصلا اگر به اين شکل مطرح شود، توقع ايجاد مي‌کند و بعد هم نارضايتي اجتماعي. اصلا چنين ادعايي وجود ندارد. الان مي‌گوييم يک هويت ديجيتالي مي‌دهيم دست مردم که آفلاين هم هست. از شبکه هم استفاده نمي‌کند و هزينه هم ندارد. فقط يک کارت‌خوان مي‌خواهد که بايد گذاشته شود تا من را با يک اثر انگشت، تاييد کند. ما مي‌گوييم اين کار را مي‌خواهيم انجام ‌دهيم. الان هيچ الزامي ‌براي هيچ دستگاهي نه ما داريم و نه قانون که آن‌ها حتما بايد سرويس‌‌هايشان را بيايند بگذارند روي کارت.






در واقع اين الزام پشتوانه حقوقي ميخواهد؟






بله. زيرساخت‌هاي حقوقي است و نيروي انساني و همه آن چيزهايي که در دولت الکترونيکي مطرح است. شما نمي‌توانيد زيرساخت ارتباطي را فراموش کنيد. نمي‌توانيد زيرساخت فناوري اطلاعات و فرهنگ‌سازي و نيروي انساني متخصص و قانون‌گذاري را فراموش کنيد و شرکت‌هايي که بايد اين سرويس‌ها را ارايه کنند. اين سيستم الان کلي سرويس ارزش افزوده ايجاد مي‌کند. دولت بايد به اين‌ها تاييديه بدهد. ما از الان در همين راستا دفاتر خدمات ثبت‌احوال را تعقيب مي‌کنيم که ...






مثل اينکه مجوز 20 دفتر را هم در تهران گرفتهايد.






بله، در سراسر کشور چنين مجوزهايي صادر شده است. اين‌ها کم کم بايد بروند در ‌جايي‌که دفتر خدمات ارايه سرويس به مردم است، مستقر شوند. بعد از اين‌که تجهيزاتشان و خودشان از ما تاييديه گرفتند، مي‌روند مي‌نشينند و توسط اين کارت- که انشا ا... سرويس‌ها يکي يکي به آن اضافه ‌مي‌شود- کار انجام مي‌دهند. ولي کارت‌خوان هرجا باشد، شما با يک کارت مراجعه مي‌کنيد و احتياج نيست که به شبکه وصل شده باشد. همان‌جا مي‌تواند هويت شما را تشخيص دهد. فعلا حداقل سرويس اين است. حالا بعد سرويس‌ها اضافه مي‌شوند. اين کم کم بايد راه بيفتد. اين‌که الان ممکن است اين ذهنيت در افراد باشد که من اين کارت را گرفتم و ديگر همه کارت‌هاي ديگر را مي‌ريزم بيرون و با اين يک کارت همه کار مي‌توانم انجام دهم، اين‌طور نيست.






اين کارها يک فرآيند بلند مدت ميخواهد، اما آيا ميتوان اميدوار بود تا 5 سال آينده همه اين کارت را داشته باشند؟ حتي عشاير و روستاييان؟






بله ما برنامه‌مان پوشش کامل است. الان شناسنامه‌هاي جديدي هم که داريم مي‌دهيم- که بعدا اين کارت جاي آن را هم مي‌گيرد- دفعتا و يک ساله و با فراخوان نمي‌دهيم. بلکه بالاي 15 سال هر کس مشکل پيدا کند يا عکس و جزييات شناسنامه‌اش را بخواهد تغيير دهد، شناسنامه جديد مي‌دهيم که از نظر امنيتي بهتر است. اما هرگاه کارت ملي هوشمند بيايد جانشين همه اين‌ها مي‌شود. اين کارت کم کم در اختيار مردم قرار مي‌گيرد، بعد سرويس‌هايش تکميل مي‌شود.






آيا با مرکز ريشه براي امضاي ديجيتالي وارد مذاکره شديد؟






آمدند يک صحبتي کرديم. فقط به آن‌ها اين اطمينان خاطر را داديم که ما با کاري که آن‌ها انجام مي‌دهند، تداخل نداريم.






ما با آقاي محمودي-رييس مرکز توسعه تجارت الکترونيکي - که صحبت ميکرديم، گفت در حال مذاکره هستند تا روي همان کارتهاي ملي هوشمندي که صادر ميشود، يک امضاي ديجيتالي هم باشد.






اگر بخواهند يک پارتيشن در اختيارشان مي‌گذاريم. ما خودمان يک امضاي ديجيتالي روي اين کارت داريم که منظور پارامتر بيومتريک است. اما مي‌توان به امضاي الکترونيکي يا امضاي واقعي افراد کد داد و بشود يک امضاي ديجيتالي. ممکن است بعدا بيايند آن امضاي الکترونيکي را با اين پارامتر بيومتريک لينک کنند. برخي گمان مي‌کنند اين هويت ديجيتالي، کار مرکز ريشه را زير سوال مي‌برد.اما ما معتقديم اين‌ها اصلا دو چيز متفاوت هستند و مرز مشترک ندارند. مي‌توانيم به آن‌ها يک پارتيشن بدهيم که امضاي ديجيتالي را اين‌جا بگذارند، با يک کليد اختصاصي.






بحث ما اين است که بايد فرهنگ‌سازي شود. هم در ميان مديران و تصميم‌گيران و هم فرهنگ عمومي‌جامعه. ما در هر دوي اين‌ها احتياج به فرهنگ‌سازي داريم. ببينيد شايد جالب باشد بگويم که از 27 عضو اتحاديه اروپا الان حدود 12 يا 14 کشور از اين نوع کارت استفاده مي‌کنند. در کشورهاي خاور دور و آسيايي، پايه کارشان بحث شناسايي و تعيين هويت و امضاي ديجيتالي است. ولي سرويس‌هاي ديگري مثل کارت سلامت و گواهينامه رانندگي و تراکنش‌هاي مالي و بليط الکترونيکي و گيت‌هاي الکترونيکي و ... را هرکدام متناسب با زيرساخت‌هايي که آماده دارند، ارايه کرده‌اند.






ما بايد ببينيم در کشور کدام سرويس مهم‌تر است. الان در ذهن من اين موضوع هم وجود دارد که مي‌توانيم راي‌گيري الکترونيکي را در دور آينده تا آن‌جايي‌که کارت توزيع کرده باشيم، انجام بدهيم.






در واقع ما نياز به يک دوره تکامل و پايداري داريم. از شما مي‌پرسم؛ کدام سرويس الکترونيکي را الان در کشور به صورت را يکپارچه مي‌دهيم؟






سرويس يکپارچه نداريم. حتي سرويسهاي مالي هم يکپارچه نيستند.






الان سرويس مالي را هم شما بخواهيد بدهيد با اين کارت يک تناقضي دارد. کارت‌خوانش با اين تناقض دارد. باز بايد يک هم‌خواني بين دستگاه‌هاي ATM و اين کارت‌خوان‌ها انجام بدهيد پس ما کم کم بايد آن‌چيزي که آماده مي‌شود را به شکل گسترده- نگوييم يکپارچه و در همه‌جا- ارايه کنيم. در اين کارت اين فضا را ايجاد کرده‌ايم که مي‌توانيم يک مقدارش را به سرويس‌ها بدهيم. به کارگروه هم اعلام کرده‌ايم که ما اين فضا را در اختيارشان مي‌گذاريم و آن‌ها به دستگاه‌ها اعلام کنند تا هر کدام که علاقه‌مند باشند، بسم ا...






اين تفاهمنامهاي که قرار است بين شما با مرکز ريشه به امضا برسد براي فعال کردن همين سرويس امضاي ديجيتالي روي کارتها است؟






تاکنون ما با مرکز ريشه يک نشست داشته‌ايم. فعلا از ما درخواست کرده‌اند که ما استعلام‌هاي‌شان را جواب بدهيم. يعني اگر مشخصات يک فرد را مي‌دهند، ما برايشان بگوييم اين همان فردي که ادعا مي‌کند است يا نه.






چگونه از شما استعلام ميگيرند؟ از طريق سامانه استعلام الکترونيکي ثبت احوال؟






مي‌توانيم آنلاين سرويس batch file (فايل دسته‌اي) بدهيم. فعلا وب سرويس نمي‌دهيم به‌خاطر اين‌که مي‌خواهيم خودمان فضا را آماده کنيم. آنلاين، نقطه به نقطه و فايل دسته‌اي به ما درخواست بدهند.






اگر اجازه بدهيد من برگردم به موضوع دفاتر،آيا احتياج بود براي ارايه سرويسهايي که اشاره کرديد حتما دفاتر جداگانه راهاندازي شود؟ آيا نميشد در 5 هزار دفتر خدمات الکترونيکي در کل کشور سرويس بدهيد؟






ما نگفتيم که حتما بايد يک فضاي مستقل باشد. حتي در يک بند موافقت‌نامه اشاره کرده‌ايم که از دفاتر موجود استفاده شود. دفاتر موجود يعني يک نفر مي‌آيد ما به او آموزش مي‌دهيم، بعد امتحان مي‌گيريم و مدرک مي‌دهيم و مي‌گوييم مي‌روي در دفتري که موجود هست يک پارتيشن مي‌گيري و اين مدرک را هم مي‌زني بالاي سر خودت. ما به تو نقطه ارتباط آنلاين هم براي تعيين هويت مي‌دهيم. يک دستگاه کارت‌خوان هم آن‌جا مي‌گذاريم. هرکس که براي تعيين هويت مراجعه مي‌کند، تاييد مي‌شود و بعد از آن سرويس‌هايي که در آن دفتر هست استفاده مي‌کند. اين‌طور نيست که حتما بايد برود جايي را رهن کند و بخرد. با پست هم نشستي داشتيم. دفاتر خدماتي پستي هم در کشور شبکه گسترده‌اي هستند.






در اين دفاتر شناسايي هويت صورت ميگيرد يا اصلا هويتشان براي الکترونيکي شدن ثبت ميشود؟






کارکرد دفاتر خدمات اين شکلي هستند که اگر سرويسي روي اين کارت به‌وجود آمد، فردي که مي‌خواهد از سرويس استفاده کند، بايد بيايد با کارت‌خوان اولا تعيين هويت شود، بعد بتواند کد ورود يا همان کليد اختصاصي را وارد کند و وارد شبکه شود و سرويس را بگيرد و حق شارژ را هم به کسي که اين امکانات را ايجاد کرده، بدهد.






پس اگر اينطور باشد، اين دفاتر بايد هر جاييکه امکان استفاده از خدمات هست، وجود داشته باشند. حتي در وزارتخانهها.






بله مي‌توانند باشند. اصلا نمي‌خواهيد برويد وزارتخانه، ما تلاش مي‌کنيم اين را کم کم روي وب بياوريم. الان آنلاين سرويس مي‌دهيم. الان 64 سازمان هستند که با همين کارت‌هاي معمولي بدون کارت هوشمند از اين مرکز استفاده مي‌کنند و اطلاعات هويتي را از اين سازمان دريافت مي‌کنند به بعضي‌ها تصوير را هم ارايه مي‌دهيم. مي‌آيند با تصوير چک مي‌کنند.






پس اينها براي مرحله بعد از راهاندازي کارت هوشمند است.






البته اين دفاتر الان مي‌توانند براي کارت ملي هم راه بيفتند. براي تاييد هويت اشخاصي که مي‌خواهند از خدمات مختلف مثل خدمات بانکي استفاده کنند. ولي وقتي کارت هوشمند شد- براي اين‌که امنيت بالا برود- علاوه بر اين بايد صد در صد تاييد شوند به خاطر همين ما يک پارامتر بيومتريک گذاشته‌ايم.






اطلاعاتتان را با بانک اطلاعات خانوار چگونه چک ميکنيد؟






ما يک پايگاه جمعيتي داريم که يکي از وظايف ما در سازمان ثبت‌احوال، ثبت به هنگام وقايع حياتي است. تولد، ازدواج، طلاق، فوت و مهاجرات هم جزو وظايف ما است که بتوانيم مهاجرت بين استاني و از کشور به بيرون و از بيرون به کشور را داشته باشيم. براي انجام اين کار بايد کدپستي را به روز داشته باشيم. اين موضوع قانون دارد اما به قانونش عمل نشده است.






کار سختي هم هست.






کار سختي نيست اتفاقا.






افراد مستاجر هستند و سالي يکبار هم خانهشان عوض ميشود. اما همان کدپستي اوليه روي کارت مليشان باقي ميماند.






پشت همان کارت را بخوانيد، نوشته است محل‌تان که عوض شد بايد اطلاع بدهيد. اما شما نبايد حيران شويد. يک دفعه که احزار هويت شديد و کارت شما را دادند، دفعه بعد مي‌آييد فقط کدتان را مي‌دهيد، کارت را اينجا چاپ مي‌کنند و مي‌آيد در خانه. اين وظيفه ما است و وظيفه شما هم اطلاع‌رساني است که اين اتفاق نمي‌افتد. در صورتي‌که اگر اين اتفاق بيفتد، وقتي در تهران جابه‌جا مي‌شويد، يا از يک استان به استان ديگر، آن وقت ميزان مهاجرت را هم من ‌توانيم داشته باشيم.






دوباره يک هزينهاي را مردم بايد بابت اين کار بپردازند که ممکن است باعث شود اين کار را نکنند.






نه. براي گم شدن هزينه مي‌گيريم. گم شدن به‌عنوان يک جريمه است که ما 10 هزار تومان مي‌گيريم.






پس هزينه چاپ مجدد براي تغيير آدرس چه ميشود؟






اين هزينه‌اي است که ما تقبل مي‌کنيم. براي اطلاعات مهاجرت اين ارزش را دارد. چرا؟ چون اگر اين اتفاق بيفتد، در لحظه مي‌توانم بگويم جمعيت کشور چقدر است. ديگر هر 5 سال فلان ميليارد تومان نمي‌دهيم سرشماري کنيم و چقدر خوب است که به هنگام و به لحظه جمعيت کشور را داشته باشيم. اگر جمعيت کشور را داشته باشم، هر سال مي‌توانم ا طلاعات بدهم. البته اين کار را مي‌کنيم. الان براي وزارت آموزش و پرورش نوشته‌ايم که شما اول مهر چقدر کلاس اولي داريد، چقدر اول راهنمايي و دبيرستاني داريد، فضا آموزشي و معلم آيا کافي هست يا نه? در بحث بيمه متاسفانه دقت نمي‌شود. مي‌بينيد يک نفر 4 دفترچه بيمه دارد. ما آمديم خيلي راحت با کدملي چک کرديم و ديديم دو تا بيمه مثلا 20 درصد هم‌پوشاني دارند.






يعني بانک اطلاعاتيتان کامل است؟






بله.






اطلاعات را به سازمانهاي ديگر هم ميدهيد؟






بله. هر سازماني که به ما درخواست بدهد. البته الان چون به‌عنوان يک دستگاه حاکميتي هزينه‌هاي‌مان را دولت تامين مي‌کند، هزينه چنداني براي دستگاه‌ها ندارد. سرويس تقريبا مجاني است، احساس مي‌کنند چيز بي‌ارزشي است. بانک‌ها- مخصوصا بانک‌هاي خصوصي- بيشترين تراکنش را دارند. همه بانک‌ها، بيمه‌ها و ... استفاده مي‌کنند. الان 98 درصد فوت و 92 درصد تولدها را آنلاين داريم بقيه‌اش هم آفلاين ثبت مي‌شود.






بانک اطلاعاتيتان چند وقت است راه افتاده؟






يک main frame دارد که سابقه‌اش بر مي‌گردد به سال 73. از زماني‌که main frameها آمدند، از آن موقع شروع شده.






از چه زماني به سازمانهاي ديگر اتصال پيدا کرد؟






از سال 77. نيروي انتظامي‌اولين دستگاه بود.






اما يک زماني دستگاهها ميگفتند ثبت احوال اطلاعاتش را نميدهد. يعني اجازه ارتباط مستقيم را نميدهد؟






در کشور ما مسايل امنيتي شبکه IT کشور هنوز نه بومي‌سازي شده و نه هيچ الگوريتمي‌مشخص و طرح جامع امنيتي وجود دارد. مسايل هويتي شوخي بردار نيستند. اگر يک دفعه اين مرکز دچار کوچک‌ترين مشکلي شود، چطور مي‌توان ثابت کرد که جناب‌عالي هماني هستي که ادعا مي‌کني؟






دستور قانوني خاصي وجود دارد که با چه سازمانهايي تبادل اطلاعات شود؟






يک قانون داريم. قانون الزام اختصاص شماره ملي و کدپستي براي کليه اتباع ايراني که سال 76 تصويب شده. آيين‌نامه‌اش سال 78 به تصويب هيات وزيران رسيده است. آن‌جا ماده 5 مي‌گويد ما بايد با چه دستگاه‌هايي مبادله اطلاعات کنيم. دستگاه‌هاي موضوع يک قانون که سازمآن‌ها، نهادها و بانک‌ها هستند ربنابراين جاهاي دولتي و بانک‌ها هستند. با آن‌ها يک تفاهم‌نامه امضا مي‌کنيم و اطلاعات را مي‌دهيم.





منبع
 

جدیدترین ارسال ها

بالا