گفت و گوی ا ينترنتی با گلوريا هاپکينز عکاس طبيعت

Saeid Taheri

Active Member
gloria.jpg


پرندگان به من الهام می دهند تا عکاسی کنم

تهيه و تنظيم :گلتن مهرگان

گلوريا هاپکينز از معدود زنانی است که از ميان همه بخش های عکاسی ، حيات وحش ، طبيعت و پرندگان را انتخاب کرده است. اين زن جوان امريکايي عکاسی را به شکل جدی از سال 1999 آغاز کرده و با وجود سابقه نه چندان زياد در اين زمينه تا به حال توانسته يکی از عکاسان محبوب مجله نشنال جيوگرافی شود . او با سايت های مختلف عکاسی مثل photo.net , photofocus.com , naturephotographer.com همکاری می کند و کتابی در زمينه ترکيب و ساختارعکاسی در دست چاپ دارد .
هاپکينز برای اولين بار نظريه و مساله ای را با عنوان " Composition Maps " روی سايت های مختلف عکاسی مطرح کرد که به وسيله آن به تدريس ترکيب بندی ونحوه تغييرناملموس ساختار عکس می پردازد . اين شيوه برای کسانی که در مورد لحظه نهايي در عکس به توافق نمی رسند ، جالب توجه است . هاپکينز در اين مورد می گويد : " اين اتفاق بسيار نادری است که عکسی را گرفته باشيم و هيچ لزومی به اصلاح و دستکاری در آن وجود نداشته باشد . به خصوص نوع عکاسی خبری و حيات وحش ايجاب می کند که در نهايت دستی به عکس برده شود . در اين نظريه من نحوه زنده کردن و يا از بين بردن عناصر مختلف عکس بر اساس خواسته عکاس را از طريق فتوشاپ با چند اصل رياضی و هندسی بيان کرده ام که تا به حال اين شيوه برای عکاسان حرفه ای بسيار جذاب بوده است. "

گلوريا زن حساس و شاعرمسلکی است که همه جملاتش مثل عکس هايش حالت شعرگونه دارد . او به راحتی پذيرفت تا از طريق اينترنت به سوالات ما در مورد چگونگی عکاسی طبيعت و انتخاب روش خاص خود در عکاسی ، جواب دهد .

از آنجايي که هميشه عاشق طبيعت و زيبايي خيره کننده حيوانات به خصوص پرندگان بوده ، طبيعی است که چرا به دنبال عکاسی از اين سوژه بکر رفته : " هميشه احساس می کردم ارتباط خاصی بين حيات وحش و طبيعت با درونيات من وجود دارد . اين حس درست از زمان کودکی و رشد من در کاليفرنيای جنوبی شکل گرفت ؛ وقتی بچه های ديگر را در حال بازی می ديدم ، اصلا معنای شوت کردن توپ و حس فرياد کشيدن و دنبال هم دويدن را درک
نمی کردم . همه کارهايي که من دلم می خواست در دنيای کودکانه ام انجام دهم خلاصه می شد در رفتن به ساحل دريا ، رها کردن خودم روی موج ها و خواندن شعرهايم برای مارماهی های کوچک اطراف صخره ها . حتی گاهی اوقات مثل يک آدم بالغ و دنيا ديده به آسمان رو می کردم و برای گسترش صلح و حفظ طبيعت دعا می کردم. "
او معتقد است که با چنين روحيه ای ، طبيعی است که بيش از 30 سال با هنرهای تصويری همنشين بوده و با آنها هماهنگ شده : "
من از خود طبيعت آموزش می گرفتم و شروع آن به همان زمان های شگفت انگيز الهام گرفتن از دريا و طبيعت در کودکی ام برمی گردد . البته سه هنر نقاشی ، نوشتن و عکاسی که حس های تجربه نشده را در من ايجاد کرد ، باعث شد چشم هايم علاوه بر بکر ديدن ، کادر و ترکيب بندی را هم بشناسد . "
گلوريا از 6 سالگی نقاشی از حيات وحش را آغاز می کند : " نقاشی هايم معمولا فقط يک پرنده ايستاده در محلی مرتفع و يا محل زندگی و لانه های مختلف پرندگان را در برمی گرفت . چيزی که در اين نقاشی ها به من کمک کرد ، کسب شناخت از گونه های مختلف پرندگان و نوع زندگی آنها بود . اين شناخت در طول کار با پرندگان آنقدر قوی شد که به راحتی با الگوی اصلی پرها ، ماهيچه ها و استخوان بندی پرندگان مختلف آشنا شدم و ديگر کافی بود بخواهم اسم يک پرنده را به ذهنم بياوردم و بلافاصله همه بدن آن موجود را با همه جزئياتش بکشم . "
عکاسی هنر بعدی بود که او برای ثبت زيبايي به همان شکلی که خودش می ديد ، در پيش گرفت : " کمتر از 5 سال است که عکاسی را شروع کردم و مسلما سراغ اولين سوژه ای که رفتم ، پرندگان بود . در اولين تجربه های عکاسی از اين موجودات ، تلاش می کردم که از يک پرنده در زيباترين حالت ممکن عکاسی کنم که شکل و شرايط خاص و متفاوت آن را با ديگر گونه ها متمرکز کند . همين ديد باعث شد که در آفريدن تصاوير يگانه و خاص از پرندگان کوچک و مهاجر در فلوريدای جنوبی ، متخصص شوم . "
عکاسی از پرندگان به شکل عجيبی عکاس را عصبی می کند . ساعت ها بايد گوشه ای بدون حرکت و پنهانی همه حرکات اين موجودات کوچک را زير نظر گرفت و بدون هيچ اعتراضی منتظر ماند . شايدعکاس در عرض چند ساعت و حتی چند روز هم به هدف خاصی نرسد ولی با وجود عصبی بودن ، عکاس تجربه جالبی را می گذراند : صبوری !

هاپکينز در مورد اولين تجربه عکاسی اش از يک پرنده با وجود چنين حس هايي می گويد : " هميشه تعجب می کنم که چطور اين حيوان کوچولو می تواند اينقدر خونسرد باشد وقتی من از شدت عصبی بودن در حال متلاشی شدن هستم . گاهی ساعت ها بايد اين حس را تحمل کنم و گوشه ای در کمين بنشينم ولی در نهايت با دست خالی و بدون گرفتن حتی يک تصوير دلخواه به خانه برگردم . با اين همه چيزی که تجربه کرده ام و از آن جواب گرفته ام ، صبر کردن و جلب اعتماد پرندگان است . اين تجربه را در اولين عکسی که از يک غاز کوچک وحشی گرفتم به دست آوردم . وقتی بيش از حد به آن نزديک شدم و سينه خيز تا حد امکان جلو رفتم . در آن لحظه چشم های زيبای اين پرنده را در کمال ناباوری در فاصله چند متری از پشت ويزور ديدم ، ناگهان بين زمين و آسمان رها شدم و دوربين از دستم رها شد و با سرو صدا روی ماسه ها پرت شد. من بهت زده در همان حالت ماندم . چيزی که برای يک زن در اين شرايط مهم است ، ديده نشدن در چنين حالتی است ولی برای من تنها نکته حياتی در آن لحظه اعتماد آن پرنده و فرار نکردن او بود. او هم اين را درک کرد. حتی چند سانتيمتر به من نزديک تر شد و من که بدون سلاح يعنی دوربينم بين زمين و هوا خشک شده بودم ، از اين حرکت پرنده تعجب کردم. فکر می کنم در آن لحظه خداوند صدايم را شنيده بود و کاری کرد که آن پرنده فقط سرتا پای مرابا ديد يک موجود عاقل و فهميده نگاه کند و همان حالتی را داشته باشد که يک عکاس آرزو می کند بعد از ساعت ها انتظار به آن برسد. آرام دوربينم را برداشتم .يک متر جلوتر رفتم . روی او تنظيم کردم ولی ديگر نمی توانستم تصوير را ثبت کنم ، چون بلورهای اشک ديدم را تار کرده بود و گريه اجازه نمی داد کارم را انجام دهم. اينکه چه چيزی در آن لحظه اشکم را در آورده بود خودم هم نمی دانم ، شايد مزدی بود که آن پرنده به خاطر صبرم می داد و يا حس زيبای يکی شدن با کنتراست رنگ پرهای او . پرنده آنقدر صبر کرد تا به خودم مسلط شدم و از او چند عکس گرفتم ؛ نور ، ترکيب بندی ، عمق ميدان و وضوح در اين عکس ها فوق العاده بود. اين تجربه زندگی مرا تغيير داد . حس هايم را منظم کرد وبه شناخت خودم مسلط شدم .اين حس آنقدر در من قوت گرفت که زندگی ام را در گرو عکاسی از پرندگان ديدم و بقيه کارها مثل نقاشی برايم کمرنگ شد . از سوی ديگر قبل از تلاش به عکاسی از آنها برايم جلب اعتماد و نزديک شدن به آنها بدون استفاده از لنزهای تله قوی ، اهميت پيدا کرد . "
او عکاسی را دليل اصلی رشد در زندگی شخصی اش هم می داند که بسياری از حس های غلو شده اش را ، تعديل کرده و ديدن زيبايي واقعی را به او آموزش داده : " به همان اندازه که در زندگی رشد می کردم ، ديدگاهم مثل يک عکاس رشد می کرد و تغيير می يافت . در طول زمان از يک آدم غيرحرفه ای که با دستپاچگی اش پرندگان را می ترساند و فراری می داد ، فاصله گرفتم و متوجه شدم که در زمان کمتر می توان به نتيجه دلخواه رسيد . از عالم نامکشوف و دمدمی روحی خودم فاصله گرفتم و روی يک چيز متمرکز شدم . هنوز نمی دانم که می توانم دردنيای عکاسی پرندگان عکاس موفقی باشم يا نه ولی اين را می دانم که هر زمانی که از ديدن يک پرنده زيبا و شگفت انگيز نفسم را در سينه حبس می کنم و از پشت

ويزور حرکاتش را نگاه می کنم ، دقيقا همان عکاس تازه کاری هستم که می خواست از يک غاز وحشی عکس بگيرد و دوربين از دستش افتاد . هر چند هنوز در مراحل اول اين نوع عکاسی هستم ولی می دانم که همه تلاشم را برای موفقيت در اين راه کرده ام . "
او تا به حال به همه بخش های جنوبی فلوريدا در زمستان سفر کرده تا از پرندگان آن ناحيه عکاسی کند و برای عکاسی از مسيرهای پرواز و مهاجرت پرندگان ، در مکان های مختلفی در امريکا به سربرده :" اگر قرار بود از طبيعت و پرندگان عکاسی نکنم ، عکاسی هوايي ونوعی عکاسی آبستره و مدرن از پيچيدگی روح و جسم انسان ها را انتخاب می کردم ، سوژه هايي که معنای دست نخورده زيبايي را در خود دارد و نيازی به زدودن و آفريدن زيبايي اضافه ندارد."
عکاسی اين روزها معنای قديمی خود را از دست داده و عکاسان رو به عکاسی ديجيتالی آورده اند . عکاسی از حيوانات هم که نياز به سرعت عمل و کيفيت بالايي دارد ، يکی از اولين موارد است که نياز به سرعت ها و حساسيت بالای دوربين های ديجيتالی روز دارد. ولی هاپکينز به هيچ عنوان از اين تکنولوژی بهره نمی برد و نيازی برای استفاده از اين دوربين های جديد نمی بيند:
" من به معنای واقعی کلمه يک هنرمند مشتاق برای يادگيری و نوگرا هستم. با اين حال هنوز استطاعت استفاده و کار با يک دوربين ديجيتال را ندارم ،چراکه عکاسی را با روش های قديمی يادگرفته ام و هنوز هم عاشق فيلم و نگاتيو هستم . من نمی توانم اين شيوه دوست داشتنی و قديمی را به خاطر اينکه در آن يک صفحه LCD قابل اعتماد وجود ندارد ، کنار بگذارم . با روش قديمی تکليفت با خودت روشن است : يا يک عکس درست و حسابی می گيری و يا آن را خراب می کنی و راه بازگشتی وجود ندارد. اين هم نکته مثبت است و هم مشکل ساز ! "
عده زيادی از مردم ، عادت کرده اند عکس بد ببينند و تفاوت چندانی بين عکس خوب و بد قائل نشوند . گلوريا در اين مورد می گويد : " امکانات high tech و تکنولوژی امروز نقش اساسی را در تغيير ذائقه مردم بازی می کند . پيشرفت سريع السيراساسيه و ادوات عکاسی ، تمرکز و توجه ما را نسبت به مسايل جامع و فراگير با فرمول های زيبايي شناسانه دور کرده . مسائل مهم در تصاوير تبديل شده اند به نوع چاپ و ارايه حرفه ای ، شفافيت ، تروکاژهای تصويری و بزرگ کردن سوژه تا آخرين حد ممکن در يک فريم برای نشان دادن تکنيک برتر ! شرايط فعلی نه تنها مردم را شرطی می کند تا چشمشان با تصاوير نازيبای غيرواقعی عادت کند بلکه روز به روز هنر واقعی را از عکاسی دور می کند


pix_av_moorhenbabe.JPG


زيبايي برای هر کسی معنای متفائتی دارد ولی او که همه زيبايي آفرينش را
در طبيعت می بيند ، ديدی منحصر به فرد در مورد ماهيت آن دارد : " معنای واقعی زيبايي می تواند پرتو شگفت انگيز اولين اشعه های خورشيد با طراحی ماهرانه خداوند از پشت کوه ها باشد يا بارقه و تلالو زيرکانه چشم های يک پرنده کوچک . تعريف من از زيبايي هر روز تغيير می کند. من سال هاست که روی اين واژه تحقيق می کنم و هنوز نتوانسته ام معنای ثابت و مشخصی برای آن بيابم. مهم تر از تعريف من برای مفهوم زيبايي اين است که می توانم زيبايي را به آن شکلی که حس می کنم با يک تصوير ثبت کرده و تماشاگران و مخاطبان را در آن سهيم کنم. تجربه نشان داده که تا به حال زيبايي از ديد من برای آنها هم زيبا بوده و اين نه به دليْل شرطی شدن ما انسان ها برای استقبال از تصاوير زيبا بلکه به خاطر ذات واقعی و زيبا پسند ماست. من زيبايي را در مناظر دست ساز خداوند می بينم و همين مفهوم تشويقم می کند تا آنها را با دوربين ثبت کنم. "

pix_wl_turtleloggerhead.JPG


او برای جوانان علاقه مند به عکاسی توصيه ای دارد : " جوانانی که تازه عکاسی را شروع می کنند ابتدا بايد بدانند چه چيزی در عکاسی آنها را جذب می کند ؟ اگر فقط عکس گرفتن و ثبت وقايع را دوست دارند ، حتما از پيشرفت روزافزون خود در کنار تمرين و ممارست لذت خواهند برد . ولی اگر قلبشان با کاری که می کنند همراه نيست ، پتانسيل هنری آنها کشف نخواهد شد و بايد خود را در هنرهای ديگر امتحان کنند . تصور می کنم برای ابتدای راه مهم اين است که بدانيم چه نوع عکاسی نياز روحی ما را برطرف می کند و چگونه می توانيم استعداد و توانايي خود را در يک زمينه خاص شناسايي کنيم. اين امتحان تا آخر عمر حرفه ای، ما را مديون خود می کند . چون تکليفمان را با خود ، احساسات و تصوير مورد علاقه مان همان اول راه روشن کرده ايم.
او به هيچ عنوان واژه های آماتور و حرفه ای را در عکاسی نمی پذيرد و معتقد است اين ها فقط برچسب هايي است که ما به آدم های تازه وارد می زنيم تا خودمان و غرور حرفه ای مان را حفظ کنيم :" ما به راحتی يک عکس را به يک عکاس آماتور منسوب می کنيم و يک رفتار ناپسند را به يک عکاس حرفه ای . اين دو واژه با تعويض جا ، معانی و کيفيت خود را از دست می دهند و همان عکس غير حرفه ای با وجود نام يک عکاس حرفه ای تبديل به شاهکار می شود و رفتار ناپسند معنی واقعی و بد خود را می گيرد . پس وقتی اين برچسب ها تا اين حد مقام و انسانيت آدم ها را تغيير می دهد ، بهتر است از دايره لغات ما حذف شود. "

سايت عكاس مورد نظر : http://www.naturesglory.net/

منبع :http://aks.blogspot.com/

اميدوارم مفيد بوده باشه موفق باشيد
 

جدیدترین ارسال ها

بالا