ببخشید که بازم باید خودمو ترجمه کنم شرمنده:
در مورد توپ اگه دوست داشتی تکسچرش کنی راهش اینه که تو زیبراش با یووی مستر و اتوماتیک آنرپ کنی. خودش برات یک تکه و متعادل میده. پرنده و پسر رو من به همین روش باز میکنم.
در مورد بقیه حرفهام: روغن سوخته یعنی بعضی جاها سیاه شده رد حالی که میتونست تیره بشه فقط. این رنگ غالب و غلیظ که رو کار اومده خیلی سنگین و دلگیر کننده هست. شبیه روغن سوخته. حال و هوای خاص دادن به رنگ به نحوی که ته مایه های رنگی قدیمی تر جلوه کنند و رنگها به سمت بنفش و قهوه ای و نارنجی برن هم خوبه اما مرز تعادل رو میشه بهتر انتخاب کرد تا یک تصویر با حال و هوای قدیمی ولی به وضوح ببینیم.
در مورد گنگی چیدمان و بی نظمی : منظورم اینه که شما وقت گذاشتین و چندین مدل با زحمت ساختین. ولی تو رندر نهایی نمیشه همه چیز رو بزرگ و واضح و از چند نما نشون داد. اما میشه جوری چیدمان کرد که احجام بهتر تشخیص داده بشن و ظرافت هاشون بیشتر دیده بشه.
من به سهم خودم اون چیدمانهایی که مثل بازی پیدا کردن شیء گمشده هست رو دوست ندارم در عوض پیشنهاد میکنم که جوری دیده بشه که هر گوشه از کار پر باشه از خاطرات و در واقع نکات اونها درخشنده باشه.
اعجاز در یک کار و یک تصویر ایجاد تعادل بین همه اجزا هست اما ابهام انسان رو بیشتر درگیر میکنه ولی این وقت گذاشتن برای پیدا کردن به اندازه گردش چشم توی کاری که روون و چشمنوازه جذابیت نداره.
امیدوارم این تفسیر دیگه تفسیر نخواد چون خیلی خیلی زیاد میشه.
-
چیزی از اون پست که پرید هم بنویسم:
این عکس بیشتر به کار آقای نعمتی مربوط میشه اما من با دیدن این همه مدل به ذهنم اومد.
Rube Goldberg نام یک طراح آلمانی فکر کنم هست که ماشین های طنز آمیز و خلاقه ای طراحی کرده بود که توی فیلمهایی که پسر نابغه ای توش هست احتمالا نمونه هاش رو دیدین. گفتم به غیر از این خاطرات به هم ریخته و ورق ورق شاید بشه یه نظم هدفمندی ایجاد کرد که بار ارزشی مضاعفی به کارتون بده. البته مهمترین نکته این هست که با هدف شما از کار یا هدفی که میشه داشته باشه مطابقت داشته باشه یا نه.
به هر حال یه پیشنهاد هست و یه مین ضد نفر. امیدوارم منفجر بشید!
موفق باشی استاد رندر
یا علی