سیمپسون ها ... The Simpsons ... محصول 1989 آمریکا

animations

Active Member
سریال انیمیشن کمدی
(طولانی ترین سریال انیمیشن تا امروز)

DVD_the_simpsons_the_complete_tenth_season.jpg


تهیه کننده: Matt Groening

تاریخ اولین پخش: 17 دسامبر 1989 (آمریکا)

تاکنون 20 Season از این سریال ساخته شده (420 قسمت)

تعداد جوایز تاکنون: برنده 100 جایزه + نامزد دریافت 113 جایزه دیگر. در سال 2003 نامزد دریافت Golden Globe بوده. (لیست جوایز)


صداپیشگان:
Dan Castellaneta ... Homer Simpson : (440 episodes, 1989-2009)
Julie Kavner ... Marge Simpson : (440 episodes, 1989-2009)
Nancy Cartwright ... Bart Simpson : (440 episodes, 1989-2009)
Yeardley Smith ... Lisa Simpson : (440 episodes, 1989-2009)
Harry Shearer ... Ned Flanders : (440 episodes, 1989-2009)
Hank Azaria ... Chief Wiggum : (431 episodes, 1989-2009)
Pamela Hayden ... Milhouse Van Houten : (359 episodes, 1989-2009)
Tress MacNeille ... Agnes Skinner : (309 episodes, 1990-2009)
Karl Wiedergott ... Additional Voices : (210 episodes, 1998-2009)
l

سایت رسمی:
www.thesimpsons.com
 

animations

Active Member
سیمپسون ها

"خانواده سيمپسون" يا همان "سيمپسونها" (The Simpsons) عنوان سريال انيميشن آمريكايي ست كه توسط مت گرونينگ (Matt Groening) براي شبكه تلويزيوني فاكس (Fox Broadcasting Company) تهيه مي شود. اين سريال يك طنز اجتماعي-انتقادي در مورد زندگي خانواده هاي قشر متوسط آمريكاست. اعضاي اين خانواده عبارتند از "هومر" (Homer)، "مارج" (Marge)، "بارت" (Bart)، "ليزا" (Lisa) و "مگي" (Maggie).

C-SimpFamily.png

اسامي بترتيب از بالا سمت چپ در جهت عقربه هاي ساعت:
هومر – مارج – مگي – سانتا (سگ) – بارت – اسنوبال 2 (گربه) - ليزا​


اين خانواده در شهري خيالي به نام "اسپرينگفيلد" (Springfield) زندگي مي كنند و داستانهاي آن اكثر جنبه هاي انساني، اجتماعي و فرهنگي جامعه آمريكا را به تصوير مي كشد.

قبل از اينكه اين انيميشن بصورت سريال در بيايد بصورت اپيزودهاي كوتاهي توسط مت گرونينگ تهيه مي شد و James L. Brooks تهيه كننده نيز او را ياري مي كرد. اسامي اعضاي خانواده در حقيقت اسامي واقعي اعضاي خانواده گرونينگ بودند و او فقط "بارت" را بجاي اسم واقعي خودش كه "مت" بود، گذاشت. اين اپيزودهاي كوتاه در 19 آوريل 1987 جزيي از شو تلويزيوني تريسي اولمن (The Tracey Ullman Show) گشت و پس از اينكه به مدت سه فصل پخش آن ادامه يافت، تهيه كنندگان آن تصميم گرفتند تا سيمپسونها را تبديل به يك سريال تلويزيوني مستقل كنند و بدين ترتيب سريال تلويزيوني سيمپسونها از دسامبر 1989 شروع به پخش كرد.

اولين قسمت آن در 17 دسامبر 1989 پخش شد و از آن تاريخ تا بحال پخش آن ادامه دارد و تاكنون 20 فصل ادامه يافته است! ضمن اينكه يك فيلم بلند سينمايي نيز از آن تهيه شد و در 27 جولاي 2007 با عنوان "فيلم سينمايي سيمپسونها" (The Simpsons Movie) در سينماهاي سراسر جهان اكران شد و حدود 526 ميليون دلار فروش كرد!

اين سريال از آغاز پخش آن جوايز زيادي را نصيب خود كرده است كه از آن جمله مي توان به 24 جايزه امي (Emmy Awards) و 26 جايزه اني (Annie Awards) و يك جايزه Peabody Award اشاره كرد. مجله تايمز در شماره 31 دسامبر 1999 خود آن را بهترين سريال تلويزيوني قرن بيستم دانست و در 14 ژانويه 2000 در راهرو افتخارات هاليوود ستاره اي به اين سريال تعلق گرفت. سيمپسونها طولانيترين سريال آمريكايي و طولانيترين سري انيميشني نيز بشمار مي آيد. عبارتي كه "هومر" به هنگام عصبانيت مي گويد (D'oh!) جزء فرهنگ زبان انگليسي گنجانده شده و اين سريال بنوعي مادر همه سريالهاي انيميشني ست كه بعد از آن براي بزرگسالان ساخته شده است.



ريشه ها:

ايده سيمپسونها در دفتر James L. Brooks به ذهن گرونينگ رسيد. بروكس از گرونينگ خواسته بود تا ايده اي براي ساخت يك سري انيميشن كوتاه بدهد. گرونينگ در آن زمان يك كميك استريپ هفتگي طراحي مي كرد كه "زندگي در جهنم" نام داشت. بعد از درخواست بروكس، ابتدا به اين فكر افتاد كه همين كميك استريپ را تبديل به انيميشن كند اما وقتي فهميد كه بايد تا آخر عمرش درگير كارهاي كپي رايت و حق انتشار باشد از اين فكر منصرف شد و ايده خانواده اي كه هميشه درگير مشكلات گوناگون هستند به ذهنش رسيد و اينگونه بود كه "سيمپسونها" شكل گرفتند.

Simpsons_on_Tracey_Ullman.png


سيمپسونها ابتدا بصورت اپيزودهاي كوتاهي تهيه شدند و اولين بار در 19 آوريل 1987 در شو تلويزيوني تريسي اولمن (The Tracey Ullman Show) به نمايش در آمد. گرونينگ طرحهاي اوليه و خام شخصيتها را كشيد و آنها را به انيماتورها داد تا آنها در مرحله توليد طرحها را بهينه كرده و دستي به سر و رويشان بكشند ولي انيماتورها اين كار را نكردند و فقط طرحها را كپي كردند و به همين دليل شخصيتها در اپيزودهاي كوتاه سيمپسونها، همچنانكه در عكس مي بينيد، بسيار خام و زمخت در آمدند (اين عكس سيمپسونها در اپيزودهاي كوتاه شو تلويزيوني تريسي اولمن است).

در سال 1989 يك تيم توليدي سيمپسونها را تبديل به يك سريال با اپيزودهاي تقريباً نيم ساعته كردند. اين تيم توليدي كه سريال را براي شبكه تلويزيوني فاكس مي ساختند الان با نام خانه انيميشن Klasky Csupo شناخته مي شوند. بروكس بندي را در قرارداد با فاكس گنجاند كه به موجب آن فاكس حق دخالت در محتوا و داستان را نداشت. گرونينگ مي گفت كه هدف او ساختن برنامه اي ست كه مخاطبان را از تماشاي برنامه هاي آشغال معمولي برهاند!! اولين قسمت سريال كه ويژه كريسمس هم بود در تاريخ 17 دسامبر 1989 با عنوان Simpsons Roasting on an Open Fire پخش شد. البته قسمت " Some Enchanted Evening " قبل از آن ساخته شده بود ولي پخش آن به علت مشكلاتي در انيميشن آن تا سال 1990 به تعويق افتاد.

"سيمپسونها" اولين سريال تلويزيوني فاكس است كه در بين 30 برنامه رتر فصل قرار گرفت. موفقيت اين سريال مسئولان فاكس را بر آن داشت كه شب نمايش آن را نيز به پنجشنبه شب تغيير دهند كه در آن موقع برنامه هاي موفقي چون The Cosby Show پخش مي شد. در سال 1992 تريسي اولمن عليه فاكس شكايت كرد و ادعا كرد كه اين برنامه بوده كه باعث موفقيت سيمپسونها شده است و درخواست غرامت كرد هر چند اين ادعا در دادگاه رد شد.

اين سريال از ابتداي پخش آن جنجالي بود. شخصيت شرور فيلم يعني بارت، در اكثر مواقع بخاطر رفتار بدش تنبيه نمي شد و بعضي از خانواده ها به اين قضيه اعتراض مي كردند كه ممكن است بارت تبديل به الگويي براي بچه هايشان شود. حتي رييس جمهور وقت آمريكا، جورج بوش هم در يك سخنراني به اين مساله اشاره كرد: "ما ميخواهيم خانواده هاي آمريكايي بسازيم كه بيشتر شبيه والتونها (عنوان سريالي كه يك دهه قبل از سيمپسونها پخش شده بود) باشند نه سيمپسونها".

چندين مدرسه در آمريكا استفاده از برخي وسايل تبليغاتي سيمپسونها را مثل تي شرتهايي كه عكس بارت روي آن بود ممنوع كرد اما با وجود همه اينها وسايل تبليغاتي سيمپسونها در 14 ماه اول فروشش 2 ميليارد دلار سود داشت!


منبع: انیمک
 

animations

Active Member
توليد:

مت گرونينگ و جيمز ال. بروكس تهيه كنندگان اجرايي اين سريال از آغاز تاكنون بوده اند ضمن اينكه به عنوان مشاور ايده پردازي نيز فعاليت مي كنند. نام سام سيمون (Sam Simon) نيز كه در طول چهار فصل اول به عنوان ناظر قسمت داستان و ايده پردازي فعاليت مي كرد در بين تهيه كنندگان ديده مي شود ولي عملاً او از سال 1993 ديگر نقشي در اين سريال ندارد. "مجري برنامه" (Show Runner) عنوان پست مهم ديگري در اين سريال است كه بيشتر درگير كارهاي اجراي فيلم است كه نويسنده اصلي و مدير توليد سريال در طول يك فصل است. مجريان فصلهاي مختلف سيمپسونها از ابتدا تا حال عبارتند از:

فصل 1 – 2: Matt Groening ، James L. Brooks و Sam Simon
فصل 3 – 4: Al Jean و Mike Reiss
فصل 5 – 6: David Mirkin
فصل 7 – 8: Bill Oakley و Josh Weinstein
فصل 9 – 12: Mike Scully
فصل 13 - تاكنون: Al Jean

Matt%20Groening.jpg
James%20L.%20Brooks.jpg

راست: مت گرونينگ – چپ: جيمز ال. بروكس​



نويسندگي:

تيم نويسندگي سيمپسونها شامل 16 نويسنده است كه بايد در ابتداي دسامبر هر سال ايده هاي خود را در مورد اپيزودهاي مختلف ارائه دهند. نويسنده اصلي هر اپيزود طرح اوليه را مي نويسد و سپس گروهي از نويسندگان به رهبري George Meyer روي طرح اوليه كار مي كنند، شوخيهايي را اضافه يا كم مي كنند، صحنه هايي را اضافه مي كنند و سپس براي تست به گويندگان مي دهند تا آنها را بخوانند و بعد يكبار ديگر آن را مرور مي كنند تا اينكه نسخه نهايي فيلمنامه يك اپيزود آماده مي شود. Jon Vitti يكي از نويسندگان قديمي سريال در مورد George Meyer مي گويد كه اگرچه شايد اسم جورج در تيتراژ فيلم به عنوان نويسنده نيايد ولي ائ هميشه بهترين جملات را براي هر اپيزود مي نويسد. تهيه هر اپيزود حدود شش ماه طول مي كشد و به اين دليل در اين سريال فرصت كمي پيش مي آيد تا به مسائل روز پرداخته شود ولي در عوض مكرراً به رويدادهاي منظم و برنامه داري چون مسابقات المپيك يا فوتبال مي پردازد.

Simpsons_writers.jpg

تيم نويسندگان سيمپسونها در سال 1992​


John Swartzwelder كه نويسنده 60 اپيزود از اين سريال است به عنوان پركارترين نويسنده سيمپسونها شناخته مي شود. Conan O'Brien يكي ديگر از موفقترين نويسندگان اين سريال بشمار مي آيد كه بيشتر روي قسمتهاي اوليه سريال در اوايل دهه 90 كار كرده است كه در ادامه David Letterman مجري شو تلويزيوني Late Night جاي او را گرفت. كمدين انگليسي، Ricky Gervais ، اولين شخصيت معروفي ست كه در يك اپيزود هم نويسنده بوده و هم گوينده. او اپيزود "Homer Simpson, This Is Your Wife" را نوشت.

نويسندگان اين سريال در سال 1998 به انجمن نويسندگان آمريكا پيوستند و در اعتصاب معروف اين انجمن در سال 2007 نيز شركت كردند.


صداها:

به غير از يك مورد، در همه اپيزودها در عنوان بندي پاياني فقط اسامي صداپيشگان را مي بينيم و معلوم نيست كه كداميك از آنها بجاي چه شخصيتي حرف مي زنند. اوايل كمپاني فاكس و تيم تهيه كننده نمي خواستند هويت آنها فاش شود و در چند فصل اول جلسات ضبط صدا كاملاً بسته اجرا مي شد و هيچ عكسي هم از آنها منتشر نمي شد. اما بالاخره در اپيزود 17 فصل 2 با عنوان Old Money اسامي صداپيشگان با نقش آنها ذكر شد زيرا تهيه كنندگان عقيده داشتند با اين كار به نقش صداپيشگان اهميت بيشتري قائل مي شوند. در سال 2003، صداپيشگان اين سريال در برنامه "nside the Actors Studio" ظاهر شدند و بصورت زنده صداي كاراكترها را در آوردند.

سيمپسونها شش صدا پيشه اصلي دارد: "دن كاستلانتا" (Dan Castellaneta) كه صداي هومر سيمپسون، آبراهام سيمپسون، دلقك، بارني گامبل و ديگر شخصيت هاي بزرگسال را اجرا مي كند؛ "ژولي كاونر" (Julie Kavner) كه صداي مارج سيمپسون، پتي و سلما و چند شخصيت ديگر را اجرا مي كند؛ "نانسي كت رايت" (Nancy Cartwright) صداي بارت، رالف و ديگر بچه ها را در مي آورد؛ "ياردلي اسميت" (Yeardley Smith) صداي ليزا را اجرا مي كند و تنها كسي ست كه فقط صداي يك نفر را اجرا مي كند؛ دو هنرمند مرد ديگر هستند كه اگرچه صداي اعضاي اصلي خانواده را اجرا نمي كنند اما صداي ديگر افراد شهر را در مي آورند: "هانك آزاريا" (Hank Azaria) كه صداي شخصيتهاي فرعي چون Moe ، Chief Wiggum و Apu را اجرا مي كند و در نهايت "هري شيرر" (Harry Shearer) صداي آقاي برنز، Smithers ، اسكينر مدير مدرسه، Ned Flanders ، Reverend Lovejoy و دكتر هيبرت را در مي آورد. بجز هري شيرر بقيه صداپيشگان براي اين سريال برنده جايزه امي بهترين صداپيشه شده اند.

Nancy_Cartwright.jpg

نانسي كت رايت كه بجاي بارت دوست داشتني حرف مي زند​


تا سال 1998، اين شش نفر صداپيشه اصلي 30.000 دلار براي هر اپيزود دريافت مي كردند. در سال 1998 آنها با مسئولان فاكس براي افزايش حقوقشان وارد مشاجره شدند. فاكس تهديد كرد كه افراد ديگري را جايگزين آنها خواهد كرد اما "مت گرونينگ" از صداپيشه ها حمايت كرد و قضيه فيصله پيدا كرد. بدين ترتيب آنها از سال 1998 تا سال 2004، هر كدام براي هر اپيزود 125000 دلار گرفتند. اما با ظهور DVD و فروش بيشتر اين مجموعه، در آوريل 2004 ديگر صداپيشه ها براي ضبط قسمتهاي جديد در استوديو حاضر نشدند. آنها تقاضاي 360.000 دلار براي هر اپيزود داشتند. يك ماه بعد اعتصاب آنها جواب داد و هر كدام براي هر اپيزود چيزي بين 250.000 دلار تا 360.000 دلار مي گرفتند. در سال 2008 كه ساخت فصل بيستم اين مجموعه آغاز شد، قرارداد جديدي با صداپيشگان بسته شد كه به موجب آن هر كدام از آنها براي هر ضبط هر قسمت اين سريال 400.000 دلار دريافت كنند!

علاوه بر اين شش نفر اصلي، صداپيشگان ديگري نيز در طول ساخت اين مجموعه با اين تيم همكاري كردند و صداي كاراكترهاي فرعي فيلم را اجرا كردند؛ از جمله اين صداپيشگان مي توانيم از Pamela Hayden ، Tress MacNeille ، Marcia Wallace ، Maggie Roswell ، Russi Taylor ، Albert Brooks ، Phil Hartman ، Jon Lovitz ، Joe Mantegna و Kelsey Grammer نام ببريم.

كاراكترهاي فرعي اين مجموعه طيف وسيعي از گروهها و مشاغل مختلف جامعه چون بازيگران، ورزشكاران، نويسندگان، گروههاي موسيقي و دانشمندان را شامل مي شود. در فصول اوليه، صداپيشگان مهمان صداهاي كاراكترها را اجرا مي كردند ولي كم كم اسامي كاراكترهاي فرعي با اسامي صداپيشگان مهمان يكي شد و آنها در واقع بجاي خود حرف مي زدند.

Tony Bennett اولين كسي بود كه در اين مجموعه بجاي خود حرف زد كه اولن بار در اپيزود Dancin' Homer در فصل دوم ظاهر شد. سريال سيمپسونها ركورد جهاني بيشترين تعداد هنرپيشه هاي مهمان در يك سريال تلويزيوني را دارد.

اين مجموعه به زبانهاي مختلفي چون ژاپني، آلماني، اسپانيايي و پرتغالي دوبله شده است. اين سريال جزو معدود سريالهاي آمريكايي ست كه به فرانسوي نيز دوبله شده است. سيمپسونها حتي به زبان عربي نيز دوبله شده كه البته به دليل موانع ديني و مذهبي مفاهيم زيادي در آن تغيير داده شده است. مثلاً هومر بجاي آبجو سودا مي نوشد (چه پسر خوبي!!) و بجاي هات داگ سوسيس مصري مي خورد!! اينگونه تحريفات خشم هواداران قديمي و متعصب سيمپسونها را برانگيخت.


منبع: انیمک
 

animations

Active Member
انيميشن:

تا بحال چندين شركت و استوديوي آمريكايي و بين المللي پروسه انيميشن سيمپسونها را عهده دار بوده اند. سري اوليه و كوتاه سيمپسونها كه از طريق شو تلويزيوني تريسي اولمن پخش مي شد، در استوديوي Klasky Csupo تهيه مي شد. ولي با شروع سريال و افزايش حجم كار، كمپاني فاكس كار توليد را به چندين استوديوي بين المللي واقع در كره جنوبي سپرد. هنرمندان استوديوي U.S. Animation, Inc و Film Roman استوري بوردها را تهيه مي كردند و كاراكترهاي جديد را خلق مي كردند، پس زمينه ها را طراحي و شخصيت ها را طراحي مي كردند كه در نهايت تبديل به انيماتيك مي شد و سپس نويسندگان يك بار آن را در استوديوي Gracie Films مي ديدند و تغييرات احتمالي را اعمال مي كردند و سپس آن را به استوديوهاي خارج از كشور مي فرستادند. اين استوديوها كار جوهر و رنگ و ضبط انيميشن روي نوار را انجام مي دادند و بعد از سه الي چهار ماه آن را دوباره به آمريكا مي فرستادند.

در طول سه فصل اول استوديوي Klasky Csupo مرحله انيميشن سيمپسونها را در آمريكا انجام مي داد. در سال 1992 كمپاني توليد اين سريال، Gracie Films ، توليد داخلي اين مجموعه را به شركت Film Roman سپرد كه تا هم اكنون نيز عهده دار آن است.

در فصل 14 اين سريال، سبك كار از سل انيميشن سنتي به رنگ و جوهر ديجيتال تغيير يافت. اولين اپيزودي كه با رنگ ديجيتال ساخته شد، اپيزود Radioactive Man در سال 1995 بود. هر چند كه قبلاً در اپيزود Tennis the Menace در فصل 12، انيماتورها از رنگ و جوهر ديجيتال استفاده كرده بودند اما دو فصل طول كشيد تا Gracie Films تصميم بگيرد كه كلاً سبك انيميشن را تغيير دهد.



كاراكترها:

سيمپسونها خانواده اي معمولي هستند كه در شهري خيالي بنام اسپرينگ فيلد در قسمت مركزي آمريكا زندگي مي كنند. "هومر"، مرد خانواده، بازرس ايمني نيروگاه اتمي اسپزينگ فيلد است، شغلي كه با شخصيت خنگ و احمق او جور در نمي آيد. همسر او، "مارج" نام دارد كه نمونه يك زن خانه دار و مادر تيپيكال آمريكايي ست. آنها سه فرزند دارند: "بارت"، پسر ده ساله شرور؛ "ليزا"، دختر هشت ساله فعال و فهيم و در نهايت "مگي" كه نوزاد است و حرف نمي زند و تنها راه ارتباطي او نحوه مكيدن پستانكش است! ضمناً آنها يك سگ بنام "سانتا" و يك گربه بنام "اسنوبال 2" دارند كه اين حيوانات خانگي در بعضي اپيزودها نقشي كليدي دارند. اگرچه در طول پخش اين سريال ما بارها تعطيلات سال نو يا جشن هاي تولد را شاهديم اما اعضاي خانواده بزرگ نمي شوند! آنها هم اكنون هم در همان سني هستند كه در شروع سريال بودند!

Characters%20in%20The%20Simpsons%20(small).jpg

همه كاراكترهاي سيمپسونها (براي ديدن عكس در اندازه بزرگتر اینجا را كليك كنيد)​


اين سريال شخصيت هاي فرعي و عجيب و غريب فراواني دارد: همكاران، معلمان، دوستان خانوادگي، خويشاوندان، افراد شهر و چهره هاي معروف شهر. اگر چه اكثر اين كاراكترها خلق شدند تا فقط نياز يك اپيزود را برطرف كنند اما بعضي از آنها در طول ساليان دراز در اپيزودهاي متعددي ظاهر شدند و شخصيت پردازي آنها كم كم كاملتر شد بگونه اي كه در برخي اپيزودها، شخصيت هاي فرعي نقش اصلي و كليدي دارند.



مكان:

داستان سيمپسونها در شهر خيالي اسپرينگ فيلد (Springfield) اتفاق مي افتد و هيچ نشانه اي در آن نيست كه بدانيم اين شهر نشان دهنده چه ايالت يا چه قسمتي از آمريكاست. هر چند، تماشاگران حرفه اي اين سريال با توجه به خصوصيات شهر، محيط جغرافيايي و طبيعت مجاور شهر سعي كرده اند موقعيت اين شهر را حدس بزنند. در نتيجه اين حدس و گمانها، سريال عمداً موقعيت اسپرينگ فيلد را افشاء نمي كند تا حساسيتها روي آن بيشتر شود! اسم "اسپرينگ فيلد" عنوان معمولي در آمريكاست كه تقريباً در نصف ايالتها يافت مي شود. اين شهر داراي محيط جغرافيايي متنوعي ست كه به تناسب داستان مي توانيم ساحل، كوه، بيابان و مزارع وسيع را در آن ببينيم. با اينهمه "گرونينگ" اظهار داشته كه اسپرينگ فيلد شباهتهاي زيادي به زادگاهش پورتلند، اورگون دارد.



تم ها:

سيمپسونها يك سريال "سيت كام" است و تم داستانهاي آن نيز بر طبق قواعد معمول اين ژانر است. "سيت كام" (Sitcom) مخفف situation comedy به نوعي از كمدي گفته مي شود كه در آن شخصيت ها در يك محيط ثابت و تكراري بصورت روزمره همديگر را مي بينند و شوخي مي كنند و داستان نيز حول محور اتفاقات روزمره مي گردد كه گهگاه اشاره اي نيز به اتفاقات دنياي واقعي دارد.

مركز توجه سيمپسونها روي يك خانواده تيپيكال و معمولي آمريكايي ست ولي از آنجا كه با يك انيميشن سروكار داريم حوزه داستان و اتفاقاتي كه در آن اتفاق مي افتد وسيعتر از يك سيت كام معمولي ست. شهر اسپرينگ فيلد به نوعي نماينده كل جهان است كه در آن افراد با تمام مسائل زندگي مدرن و روزمره درگير هستند. از آنجا كه هومر در يك نيروگاه اتمي كار مي كند، اين سريال مي تواند به مسائل محيط زيست و نگراني هاي آن بپردازد. بارت و ليزا دانش آموز هستند و اين امكان را به نويسندگان سريال مي دهد كه مسايل مربوط به نظام آموزش و پرورش را در آن مطرح كنند. اين شهر داراي كانالهاي تلويزيوني مختلفي ست؛ از برنامه كودك گرفته تا اخبار محلي و غيره كه اين مسئله بهانه اي ست كه سيمپسونها بتواند با دنياي رسانه ها شوخي كند.

بعضي منتقدين اعتقاد دارند كه اين سريال يك سريال سياسي ست كه گرايشهاي چپ دارد. Al Jean يكي از نويسندگان و تهيه كنندگان اجرايي سيمپسونها نيز در يكي از مصاحبه هاي خود گفت كه اين سريال تمايلات ليبرال دارد. اگر چه تمايلات ليبرال را بوضوح مي توان در سيمپسونها ديد اما در طول پخش بيست ساله آن، سيمپسونها با قشرها و احزاب مختلف سياسي شوخي كرده است حتي با احزاب و گروههايي كه گمان مي رود خود جزو آنها باشند. در اين سريال حكومت و شركتهاي بزرگ از طبقه كارگر و متوسط سوء استفاده مي كنند و شخصيتهاي سياسي و حكومتي با شخصيت و قيافه اي منفي نشان داده مي شوند. در سيمپسونها، چهره هاي سياسي آدمهاي آلوده اي هستند، وزيران و نماينده ها مثل Reverend Lovejoy نسبت به مردم بي تفاوت هستند و پليس شهر نيز بي كفايت است! مذهب نيز يكي از تمهايي ست كه در اين سريال شوخي هاي زيادي با آن مي شود.



سكانس آغازين:

سكانس آغازين سيمپسونها يكي از سكانس هاي بيادماندني اين سريال است. در اكثر اپيزودهاي افتتاحيه، عنوان سريال را در ميان ابرها مي بينيم كه دوربين از بين آن روي شهر اسپرينگ فيلد زوم مي كند. سپس دوربين تك تك افراد خانواده را نشان مي دهد كه در حال رفتن به خانه هستند. همه افراد خانواده در يك زمان به خانه مي رسند و به سمت كاناپه هجوم مي برند تا تلويزيون تماشا كند. اين سكانس توسط ديويد سيلورمن (David Silverman) خلق شده و در حقيقت اولين كاري ست كه او بمحض آغاز كار خود در سيمپسونها انجام داده است. آهنگ متن اين سكانس در عرض دو روز توسط دني الفمن (Danny Elfman) در سال 1989 نوشته شده و خود الفمن اين قطعه را معروفترين و محبوبترين قطعه كل دوران حرفه ايش مي داند.

يكي از نكات جالب توجه اين سكانس، تغييرات كوچكي ست كه در هر اپيزود در آن مي بينيم. در هر اپيزود، بارت جمله متفاوتي را روي تخته سياه مي نويسد. در برخي از اپيزودها ليزا آهنگ سولوي متفاوتي با ساكسيفون مي زند و هر بار اعضاي خانواده به طرز متفاوتي روي كاناپه مي نشينند. بعضي قسمتها هم هستند كه در هر اپيزود عوض نمي شود ولي از فصلي به فصل ديگر متفاوت است. مثل بارت كه در فصل اول تابلوي ايستگاه اتوبوس را برمي دارد ولي در فصل دوم اين كار را نمي كند.



طنز در سيمپسونها:

طنزي كه در سيمپسونها مي بينيم اشاره به طيف وسيعي از مسائل فرهنگي و اجتماعي دارد كه در آمريكا مي گذرد: براي مثال سينما، تلويزيون، موسيقي، ادبيات، علم و تاريخ. به دليل همين گستردگي است كه مخاطباني از قشرها و سنين مختلف سيمپسونها را تماشا مي كنند. ضمن اينكه انيماتورها مرتباً طنزها و شوخيهاي متنوعي را به زمينه تصويري داستان اضافه مي كنند؛ مثل اضافه كردن جملاتي روي تابلوها، تيتر روزنامه ها و جاهاي ديگر. ممكن است بينندگان با يكبار تماشاي سريال متوجه اين نكته هاي ظريف نشوند. بعضي از اين شوخيها آنقدر سريع مي گذرند كه فقط مي توان با متوقف كردن تصوير متوجه آنها شد!

در اين سريال از تكيه كلامها استفاده زيادي مي شود و همه كاراكترهاي اصلي و فرعي حداقل يك تكيه كلام دارند. از جمله اين تكيه كلامها مي توان به كلمه "D'oh!" اشاره كرد كه هومر موقع ناراحتي مي گويد؛ يا كلمه "Excellent …" كه آقاي Burns بكار مي برد و يا Ha ha كه Nelson Muntz بطرز خاصي آن را ادا مي كند. بعضي از جملات بارت مثل "Ay, caramba"، "Don't have a cow, man" و يا "Eat my shorts" در سالهاي اوليه پخش سريال روي تي شرتها ديده مي شد. جالب اينجاست كه تا قبل از معروف شدن اين جملات در اثر تبليغات، بارت بندرت اين جملات را بكار مي برد ولي بعد از آن تبديل به تكيه كلام ثابت او شد. استفاده از تكيه كلامها در فصلهاي اخير كم شده است. در اپيزود "بارت معروف مي شود" (Bart Gets Famous) با طنز تكيه كلامي شوخي مي شود، به اين ترتيب كه بارت در برنامه تلويزيوني "Krusty the Clown Show" فقط با گفتن "من اون كارو نكردم!" (I didn't do it) مشهور مي شود.


Halloween.png


اپيزودهاي مربوط به هالووين:

هر سال يكي از اپيزودهاي اين مجموعه درباره هالووين است. اولين اپيزودي كه به هالووين پرداخت، اپيزود سوم از فصل دوم بود كه با عنوان Treehouse of Horror در 25 اكتبر 1990 پخش شد. در اين سكانس بارت و ليزا در روي خانه درختي شان مي نشينند و داستانهاي ترسناك براي يكديگر تعريف مي كنند. از اين اپيزود به بعد بود كه در فصلهاي بعدي و در اپيزود هالووين به سه داستان مجزاي ترسناك پرداخته شد. در اين داستانها خانواده سيمپسونها را مي بينيم كه در يك صحنه ترسناك يا علمي تخيلي و يا متافيزيكي قرار مي گيرند كه معمولاً اين صحنه ها به يك فيلم معروف در آن ژانر اشاره دارند. اين داستانها معمولاً در روندي متفاوت از سير روايي معمول داستان اتفاق مي افتند. معمولاً اپيزود هالووين هر ساله در ماه اكتبر و به هنگام جشن هالووين پخش مي شد اما در سالهاي اخير به علت قرارداد فاكس براي پخش مسابقات ليگ جهاني بيسبال معمولاً اين اپيزود بعد از هالووين پخش مي شود.



تاثيرات فرهنگي: لغتها و اصطلاحات

تعدادي از اصطلاحات كه در سيمپسونها بكار برده مي شد كم كم وارد زبان محاوره اي و روزمره آمريكا شد. مارك ليبرمن، رييس پژوهشكده اطلاعات زبان واقع در دانشكده پنسيلوانيا، در اين باره مي گويد: "به نظر مي رسد تاثير سيمپسونها بر دايره لغات و اصطلاحات و تكيه كلامهاي روزمره ما بيشتر از شكسپير يا انجيل بوده است!" مشهورترين جمله فيلم عبارتي ست كه هومر موقع عصبانيت مي گويد: "D'oh ". اين كلمه بقدري رايج شد كه در فرهنگ لغت آكسفورد جا گرفت (البته بدون آپستروف). Dan Castellaneta كه بجاي هومر حرف مي زند مي گويد كه اين عبارت را از James Finlayson شنيده است، بازيگري كه در كمدي لورل و هاردي بازي مي كرد. البته او اين عبارت را بصورتي حزن آلودتر و كشيده تر مي گفته است ولي كارگردان "سيمپسونها" به او توصيه كرده آن را كوتاه تر تلفظ كند و بدينصورت اين عبارت محبوب متولد شد.

Jonah Goldberg ستون نويس مشهور مجله National Review به دنبال مخالفت فرانسه با جنگ عراق در سال 2003 فرانسويها را "ميمونهاي هميشه تسليم پنيرخوار" (cheese-eating surrender monkeys) خطاب كرد. اين جمله برگرفته از اپيزود Round Springfield سيمپسونهاست كه در سال 1995 پخش شد كه در آن شخصيت Groundskeeper Willie اين جمله را درباره فرانسويها بكار برد. بعد از آن اين جمله در آمريكا بسيار معروف شد و اكثراً اين عبارت را در مورد فرانسويها بكار برده و مي برند.

كلمه " Cromulent" كه اولين بار در اپيزود "Lisa the Iconoclast" بكار برده شد در فرهنگ لغت انگليسي وبستر جاي گرفت و كلمه بي معني Kwyjibo كه توسط بارت در اپيزود " Bart the Genius " ادا شد لقب كامپيوتري كسي ست كه ويروس مشهور اينترنتي را نوشت كه امروزه آن را به عنوان كرم كامپيوتري مي شناسيم.

قالب جمله "I, for one, welcome our new insect overlords" كه توسط Kent Brockman در اپيزود "Deep Space Homer" بكار برده شد، تبديل به يكي از قالبهاي مشهور زبان انگليسي شد. اين قالب با كلمات جايگزين در مواقعي استفاده مي شود كه با شوخي و بحالت مسخره بخواهيم در مقابل موضع كسي كوتاه بياييم يا حرف او را قبول كنيم. اين عبارت حتي در رسانه هاي عمومي چون مجله New Scientist نيز بكار برده شده است. عبارت Meh نيز كه توسط اين سريال بر سر زبانها افتاد در سال 2008 وارد فرهنگ لغت انگليسي كالينز شد.


Simpsons_FamilyPicture.png


تلويزيون:

بعد از سريال "Wait Till Your Father Gets Home" در دهه 70، سيمپسونها اولين سريال انيميشني موفقي بود كه در ساعات اصلي شب پخش مي شد. در دهه 80 كارشناسان برنامه هاي تلويزيوني، برنامه هاي انيميشني را فقط براي كودكان مناسب مي دانستند و ساختن انيميشني با استانداردهاي بالا براي بزرگسالان را مقرون به صرفه نمي دانستند. اما "سيمپسونها" اين ذهنيت را تغيير داد. استفاده از استوديوهاي انيميشني كره اي براي انجام برخي از مراحل ساخت فيلم باعث شد تا اپيزودهاي اين سريال با هزينه كمتري ساخته شوند. موفقيت سيمپسونها با توجه به هزينه نسبتاً كم توليد آن باعث شد تا شبكه هاي تلويزيوني به فكر سريالهاي مشابهي باشند كه نتيجه آن توليد سريالهاي انيميشني مثل South Park ، Family Guy ، King of the Hill ، Futurama و The Critic در دهه 90 بود. Seth MacFarlane تهيه كننده سريال انيميشني "Family Guy" مي گويد: "سيمپسونها باعث شد تا انيميشن در ساعات اصلي شب و بين بزرگسالان مخاطبان زيادي پيدا كند، چيزي كه قبلاً وجود نداشت. تا جاييكه من مي دانم آنها چرخ را دوباره اختراع كردند! آنها چيزي را تهيه كردند كه مي توان از آن به عنوان رسانه اي جديد نام برد." سريال South Park نيز يكي از اپيزودهاي خودش را به پاس قدرداني از سيمپسونها، "Simpsons Already Did It" نامگذاري كردند.

سيمپسونها حتي روي برنامه هاي غيرانيميشني هم تاثير گذاشت؛ نمونه آن سريال "Malcolm in the Middle" بود كه قسمت اول آن نهم ژانويه 2000 درست بعد از سيمپسونها پخش شد. حتي Ricky Gervais هم سيمپسونها را منبع اصلي ايده شكل گيري كمدي انگليسي اش با عنوان The Office مي داند.


منبع: انیمک
 

animations

Active Member
جوايز و موفقيتها:

سيمپسونها بارها مورد تحسين منتقدين قرار گرفته است و آن را رك ترين و بي پرده ترين سريال تلويزيوني توصيف كرده اند. در نقدي كه در سال 1990 توسط Ken Tucker از Entertainment Weekly براي اين سريال نوشته شد مي خوانيم: "سيمپسونها پيچيدگيهاي فراوان خانواده آمريكايي را با طرحهاي كارتوني ساده نشان مي دهد و همين پارادوكس عجيب است كه باعث مي شود ميليونها نفر در شب يكشنبه كانالهاي بزرگ تلويزيوني ديگر را ناديده گرفته و پاي تماشاي سيمپسونها بنشينند". ضمناً او اين سريال را يك پديده فرهنگي معرفي مي كند كه براي همه خانواده جذابيت دارد.



جوايز و عناوين:

سيمپسونها از آغاز پخش خود تا بحال جوايز زيادي را از آن خود كرده است كه شامل 24 جايزه امي (Emmy) و 26 جايزه اني (Annie) و يك جايزه پي بادي (Peabody) مي باشد. مجله تايمز در شماره ويژه خود در سال 1998 كه به بزرگترين دستاوردهاي هنري و رسانه اي قرن بيستم اختصاص داشت، سيمپسونها را بهترين سريال قرن دانست. در همين شماره نام بارت سيمپسون در جدول 100 شخصيت موثر قرن به انتخاب مجله تايمز قرار گرفت؛ بارت تنها شخصيت غيرواقعي اين ليست بود.

The_Simpsons_star.jpg

ستاره اي كه در راهرو افتخار هاليوود به سيمپسونها تعلق گرفته است​


در چهاردهم ژانويه 2000، در راهروي افتخار هاليوود يك ستاره به سيمپسونها تعلق گرفت. همچنين در اين سال Ken Tucker منتقد تلويزيوني مجله Entertainment Weekly ، سيمپسونها را بهترين سريال دهه 90 معرفي كرد. ضمناً بينندگان شبكه انگليسي Channel 4 ، سيمسونها را هم به عنوان بهترين سريال تلويزيوني كودكان (در سال 2001) و هم به عنوان بهترين كارتون (در سال 2005) انتخاب كردند و نام هومر سيمسون نيز در صدر 100 شخصيت بزرگ تلويزيوني در سال 2001 قرار گرفت. ضمناً مجله Entertainment Weekly نيز نام هومر را در رده نهم "50 شخصيت بزرگ تلويزيوني" قرار داد. در سال 2002 سيمسونها در رده هشتم 50 سريال برتر تاريخ به انتخاب TV Guide قرار گرفت و در سال 2007 سيمسونها در ميان 100 سريال برتر تاريخ به انتخاب مجله تايمز ديده شدند. در سال 2008 اين سريال در رده نخست بهترين سريال 25 سال اخير به انتخاب مجله Entertainment Weekly قرار گرفت.



موفقيتهاي مربوط به طول پخش:

در نهم فوريه 1997، سيمپسونها با اپيزود "The Itchy & Scratchy & Poochie Show" ركورد طولاني ترين سريال انيميشني آمريكا را كه قبلاً در دست "فلينستونها" (The Flintstones) بود، شكست. در سال 2004 سيمپسونها ركورد طولاني ترين سريال كمدي آمريكا (انيميشن و غيرانيميشن) را شكست. اين ركورد قبلاً متعلق به "ماجراهاي اوزي و هيت" (The Adventures of Ozzie and Harriet) بود كه از سال 1952 تا 1966 پخش شده بود. در اكتبر 2004، براي مدتي كوتاه Scooby-Doo از سيمپسونها جلو زد و عنوان بيشترين اپيزود يك سريال انيميشني را از آن خود كرد، اما در آوريل 2005 دوباره پخش Scooby-Doo را لغو كردند و اين سريال با 371 اپيزود پايان يافت. در آن سال با پايان فصي هفدهم سريال، سيمپسونها با 378 اپيزود دوباره به صدر جدول برگشتند. در ماه مي 2007، در پايان فصل هيجدهم پخش خود به ركورد 400 اپيزود دست يافت. اگرچه ركورد بيشترين اپيزود يك سريال انيميشني در آمريكا در دست سيمپسونهاست اما اين ركورد در دنيا متعلق به سريالهايي از كشورهاي ذيگر است. براي مثال انيمه ژاپني Sazae-san نزديك به 2000 اپيزود پخش شده است!!

سيمسونها در سال 2007 بيستمين سالگرد پخش خود را جشن گرفتند. با پخش فصل بيستم سريال در سال 2008-2009، سيمپسونها با ركورد Gunsmoke در عنوان طولانيترين سريال داراي متن (از نظر زماني) برابري كرد. اگرچه Gunsmoke با 635 اپيزود هنوز با سيمپسونها فاصله زيادي دارد و سيمسونها تا پايان فصل 29 خود (اگر ادامه يابد) به اين تعداد اپيزود نخواهد رسيد.

در سال 2009، شبكه فاكس يك جشن يكساله با عنوان "بهترين 20 ساله تمام دوران" (Best 20 Years Ever) برگزار خواهد كرد كه در آن بيستمين سالگرد پخش سيمپسونها را جشن خواهد گرفت. اين جشن 14 ژانويه 2010 پايان خواهد پذيرفت (اين همان تاريخي ست كه 20 سال پيش اپيزود "Bart the Genius" پخش شد). يكي از بخشهاي اين سريال "Unleash Your Yellow" نام دارد كه مسابقه اي براي طراحي بهترين پوستر سريال است.



انتقاد از افت كيفيت سريال:

منتقدين هميشه سيمپسونها را بخاطر طنز هوشمندانه و رئاليسم آن ستوده اند. در اواخر دهه 90 ريتم و فضاي سريال كم كم عوض شد كه باعث شد بعضي از منتقدين اين سريال را خسته و تمام شده بدانند. در سال 2000 حتي متعصب ترين هواداران سريال نيز كم كم واقع گرايانه تر به سريال نگاه مي كردند و به اين تغيير سريال اشاره مي كردند كه سريال را از داستانهايي كه حول محور كاراكترها مي چرخيد به داستانهايي با شوخيهاي سبك تبديل كرده است.

Douglas Coupland يكي از نويسندگان سريال ادعاي افت كيفي سريال را رد كرده و گفت: "سيمسونها سريالي ست كه در عرض 14 سال كيفيت خودش را از دست نداده و الان هم خيلي بعيد است كه اين اتفاق رخ دهد". Mike Scully كه از فصل 9 تا 12 مدير اجرايي سريال بوده هدف اصلي اين انتقادها بوده است. Chris Suellentrop از مجله Slate مي نويسد:

"در دوره Scully ، سيمپسونها تبديل شد به يك ... كارتون! اپيزودهايي كه زماني در پايان آن هومر و مارج در غروب با هم دوچرخه سواري مي كردند الان با پرتاب دارت توسط هومر به گردن مارج تمام مي شوند! اگر چه سريال هنوز هم خنده دار است اما حس و تاثير قبل را از دست داده است".

در سال 2003، در جشن اپيزود سيصدم سريال با عنوان "Barting Over"، روزنامه USA Today دو مقاله راجع به سيمپسونها چاپ كرد: يكي مربوط به انتخاب 10 اپيزود برتر سريال كه توسط مديران سايت هواداران سيمپسونها، The Simpsons Archive ، صورت گرفت و ديگري 15 اپيزود برتر به انتخاب خود نويسندگان سريال بود. جديدترين اپيزود در ليست اول اپيزود " Homer's Phobia " بود كه در سال 1997 پخش شد و جديدترين اپيزود در ليست دوم " Behind the Laughter" بود كه در سال 2000 پخش شده بود. در سال 2004، Harry Shearer يكي از صداپيشگان سريال از افت كيفي سريال انتقاد كرد و گفت كه: "من سه فصل آخر را جزو بدترين فصلهاي سريال مي دانم و با اينحساب فكر كنم فصل چهارم فصل خوبي بود".

سيمپسونها هنوز هم مخاطبان زيادي دارد و هر ساله هواداران جديدي هم به آن اضافه مي شود. اما در حاليكه هر اپيزود اين سريال در فصل اول 13.4 ميليون نفر را در آمريكا پاي تلويزيون مي نشاند، اين رقم در فصل نوزدم به 7.7 ميليون نفر كاهش يافته است. مت گرونينگ در مصاحبه اي در آوريل 2006 گفت: "من واقعاً هيچ پاياني براي اين سريال نمي بينم و فقط فكر مي كنم كه شايد زماني اين سريال از نظر اقتصادي به مشكل بربخورد ... اما الان فكر مي كنم سريال به همان كيفيت و خلاقيت هميشه هست و شايد هم بهتر ... انيميشن ها جزيي تر و خلاقانه تر شده اند و داستانها هم به چيزهايي مي پردازند كه قبلاً نپرداخته بوديم. پس دليلي براي توقف سريال وجود ندارد."



بازار تجاري سيمپسونها:

محبوبيت بيش از حد سيمپسونها آن را تبديل به يك كالاي تجاري چند ميليارد دلاري كرده است. عنوان فيلم و كاراكترهاي آن روي همه چيز از تي شرت گرفته تا پوسترهاي مختلف ديده مي شوند. نسخه هاي ويژه اي از بازيهاي مختلف بر اساس كاراكترهاي سيمپسونها به بازار آمدند كه از آن جمله مي توان به بازيهايي چون Clue ، Scrabble ، Monopoly ، Operation و The Game of Life اشاره كرد كه در كنار بازيهايي با شهرت كمتر مثل What Would Homer Do? يا Simpsons Jeopardy تحولي در دنياي سرگرمي بشمار مي آمدند. بازيهاي ورق نيز مثل trump cards و The Simpsons Trading Card Game به بازار آمدند.

Simpsons%20comics.jpg


در طول سالهاي زيادي كه از ظهور سيمپسونها مي گذرد كتابها و مجلات مختلفي بر اساس كاراكترهاي آن چاپ شده اند. از سال 1993 تاكنون انتشارات Bongo Comics نه سري كتاب كميك بر اساس سيمپسونها منتشر كرده است كه مجموعه آنها به شكل يك كتاب نيز منتشر شده است. كميكهاي "The Simpsons" و همچنين "Bart Simpson" با همين عناوين در انگلستان نيز به چاپ رسيده اند كه شامل داستانهايي از ديگر كميكهاي سيمپسون چاپ شده توسط Bongo Comics نيز مي باشد. ليست كميكهاي منتشر شده توسط Bongo Comics در مورد سيمپسونها به شرح زير است:


مجموعه هايي كه هم اكنون نيز انتشار آنها ادامه دارد:

از سال 1993: Simpsons Comics
از سال 1993: Radioactive Man
از سال 1995: Bart Simpson's Treehouse of Horror
از سال 2000: Bart Simpson
از سال 2005: Simpsons Super Spectacular


مجموعه هايي كه ديگر منتشر نمي شوند:

تك شماره در سال 1993: Simpsons Comics and Stories
تك شماره در سال 1993: The Official History of Bongo Comics
شش شماره از سال 1993 تا 1995: Bartman
سه شماره از سال 1993 تا 1994: Itchy & Scratchy Comics
تك شماره در سال 1994: Bartman and Radioactive Man
سه شماره از ژانويه تا مارس 1995: Krusty Comics
تك شماره در سال 1995: Lisa Comics
دو شماره در سال 2001: Simpsons Summer Special
دو قسمتي از سال 2002 تا 2003: Futurama Simpsons Infinitely Secret Crossover Crisis


مجموعه هايي كه در كشورهاي ديگر چاپ شدند يا بصورت كتاب گردآوري شدند:

از سال 2004: Simpsons Classics كه در حقيقت گردآوري و چاپ مجدد Simpsons Comics است.
از سال 1994: Simpsons Comics كه بصورت كتاب منتشر شده و گردآوري كميكهاي پيشين است.
از سال 1999: Bart Simpson's Treehouse of Horror بصورت كتاب (گردآوري كميكهاي پيشين)
از سال 2002: Bart Simpson بصورت كتاب (گردآوري كميكهاي پيشين)


كتابهايي نيز در مورد سيمپسونها منتشر شده است كه بعضي از آنها راهنماي اپيزودهاي مختلف سريال هستند و برخي ديگر كتاب داستان هستند كه بر اساس شخصيتهاي سيمپسونها و يا حتي بر اساس داستان اپيزودهاي مختلف سريال نوشته شده اند. برخي ديگر هم به جنبه هاي روانشناختي و حتي فلسفي! سيمپسونها مي پردازند.

مجموعه اي از موسيقي متن (Soundtrack) سيمپسونها با نامهاي Songs in the Key of Springfield در سال 1997و Go Simpsonic with The Simpsons در سال 1999 بصورت CD منتشر شد. بعضي از آهنگهاي اين مجموعه در سريال استفاده نشده اند و فقط به قصد انتشار بصورت آلبوم ضبط شده اند. معروفترين آهنگ آن Do the Bartman نام دارد كه با مشاركت مايكل جكسون نوشته شده و به موفقيت بين المللي دست يافت. اين آهنگ سه هفته در صدر آهنگهاي پرفروش انگلستان قرار داشت. از ديگر آلبومهاي سيمپسونها مي توان به The Simpsons Sing the Blues در سال 1990، The Yellow Album در سال 1998، The Simpsons Movie: The Music در سال 2007 و The Simpsons: Testify در سال 2007 اشاره كرد.

Kwik-e-mart-7-11.jpg

يكي از فروشگاههاي 7-Eleven در سياتل​


در آستانه پخش فيلم سينمايي سيمپسونها دوازده فروشگاه 7-Eleven تبديل به فروشگاههاي Kwik-E-Marts شدند تا محصولات سيمپسونها را بفروشند؛ از جمله اين محصولات مي توان به نوشابهBuzz Cola ، سيريال حبوبات Krusty-O ، نان شيريني Pink و ... اشاره كرد.



DVD :

در طول سالهاي زيادي كه از پخش سيمپسونها مي گذرد بسياري از اپيزودها روي DVD يا VHS توزيع شده اند. وقتي در سال 2001 دي وي دي فصل اول سيمپسونها به بازار آمد به سرعت لقب پرفروشترين DVD يك سريال تلويزيوني را در طول تاريخ از آن خود كرد؛ هر چند كه بعدها اين لقب به DVD سريال كمدي Chappelle's Show رسيد. تا حالا از فصل اول تا فصل يازدهم سيمپسونها روي DVD در آمريكا، اروپا و استراليا توزيع شده است و انتظار مي رود به تدريج DVD بقيه فصلها هم وارد بازار شود.



بازيهاي ويدئويي:

صنعت بازيهاي ويدئويي نيز از قافله سيمپسونها عقب نماند و سريعاً كاراكترها و فضايشهر اسپرينگ فيلد را تبديل به گيم كرد. از اولين بازيهايي كه بر اساس سيمپسونها ساخته شد مي توانيم از بازي The Simpsons در سال 1991 ساخت شركت Konami و بازي "The Simpsons: Bart vs. the Space Mutants" در سال 1991 ساخت شركت Acclaim Entertainment نام ببريم. نسخه هاي مدرن تري از بازيهاي سيمپسونها نيز وجود دارند كه مي توانيم به "The Simpsons Road Rage" در سال 2001 و يا "The Simpsons Hit & Run" در سال 2003 و در نهايت "The Simpsons Game" در سال 2007 اشاره كنيم. ضمناً دو بازي پين بال نيز بر اساس شخصيتهاي سيمپسونها به بازار آمدند. ليست كل گيمهايي كه بر اساس سيمپسونها ساخته شده اند بشرح زير است:

1991: Bart Simpsons Cupcake Crisis ساخت شركت Acclaim Entertainment
1991: The Simpsons: The Arcade Game ساخت شركت Konami
1991: Bart vs. the Space Mutants ساخت شركت Acclaim/Ocean Software
1991: Bart Simpson's Escape from Camp Deadly ساخت شركت Acclaim
1991: Bart vs. the World ساخت شركت Acclaim
1991: Bart's House of Weirdness ساخت شركت Konami
1992: Bart vs. The Juggernauts ساخت شركت Acclaim
1992: Krusty's Fun House ساخت شركت Acclaim
1992: Bartman Meets Radioactive Man ساخت شركت Acclaim
1992: Bart's Nightmare ساخت شركت Acclaim
1993: The Simpsons: Bart & the Beanstalk ساخت شركت Acclaim
1993: Itchy & Scratchy in Miniature Golf Madness ساخت شركت Acclaim
1994: Virtual Bart ساخت شركت Acclaim
1995: The Itchy and Scratchy Game ساخت شركت Acclaim
1996: Cartoon Studio ساخت شركت Fox Interactive
1997: Virtual Springfield ساخت شركت Fox Interactive
2000: The Simpsons Bowling ساخت شركت Konami
2001: Night of the Living Treehouse of Horror ساخت شركت Fox Interactive/THQ
2001: The Simpsons Wrestling ساخت شركت Fox Interactive/Activision
2001: The Simpsons Road Rage ساخت شركت THQ
2002: The Simpsons Skateboarding ساخت شركت Electronic Arts/Fox Interactive
2003: The Simpsons Hit & Run ساخت شركت Vivendi Games
2007: The Simpsons Game ساخت شركت Electronic Arts
2007: The Simpsons: Minutes to Meltdown براي موبايل


Simpsonsride.jpg


ترن سيمپسونها:

در سال 2007 بطور رسمي اعلام شد كه ترن سيمپسونها (ترن شهر بازي) به عنوان جزيي از پاركهاي Universal Studios Orlando و Universal Studios Hollywood اضافه خواهد شد. مراسم افتتاح رسمي آن در فلوريدا در تاريخ 15 مي 2008 و در هاليوود 19 مي 2008 برگزار شد. در اين سواري با ترن، مسافران از يك پارك كارتوني بنام "كراستي لند" عبور مي كنند كه توسط "كراستي" (شخصيت دلقك سريال سيمپسونها) ساخته شده است اما "سايدشو باب" (شخصيتي ديگر از سريال) كه به تازگي از زندان آزاد شده است در صدد گرفتن انتقام از كراستي و خانواده سيمپسونهاست.

در اين پارك بيش از 24 شخصيت سريال سيمپسونها گنجانده شده است كه صداي آنها را نيز صداپيشگان هميشگي سريال و نيز Pamela Hayden ، Russi Taylor و Kelsey Grammer اجرا شده است. البته بجز Harry Shearer كه حاضر نشد در اين برنامه حاضر باشد و به ناچار كاراكترهايي كه او بجاي آنها حرف مي زد در اين پارك نقشهاي صامت دارند. تهيه كنندگان سيمپسونها براي ساخت اين مجموعه با تيم خلاق سازنده اين پاركها همكاري نزديكي داشتند. در اين ترن سواري 6 دقيقه اي از صفحه هاي نمايش آيمكس 80 فوتي و پروژكتورهاي سوني استفاده شده است. اين قطار 24 واگن دارد كه هر كدام گنجايش 8 مسافر را دارند و در هر ساعت حدود 2000 نفر مي توانند از اين ترن استفاده كنند. انيميشني كه در اين سواري به نمايش گذاشته مي شود مثل سريال بصورت دوبعدي نيست بلكه تصاوير كامپيوتري سه بعدي هستند كه توسط Blur Studio و Reel FX تهيه شده است. پارك فلوريدا در 14 جولاي 2008 ميزبان مسافر يك ميليونمش بود كه در نوبه خود ركوردي در اين زمينه بشمار مي آيد.



فيلم سينمايي:

كمپاني فاكس قرن بيستم به همراه شركتهاي Gracie Films و Film Roman نسخه سينمايي سيمپسونها را با عنوان The Simpsons Movie توليد كردند كه در 27 جولاي 2007 اكران شد. اين فيلم توسط "ديويد سيلورمن" (David Silverman) كارگرداني شد كه يكي از تهيه كنندگان كهنه كار سريال سيمپسونهاست. فيلمنامه آن را تيمي از نويسندگان سيمپسونها شامل Matt Groening ، James L. Brooks ، Al Jean ، George Meyer ، Mike Reiss ، John Swartzwelder ، Jon Vitti ، David Mirkin ، Mike Scully ، Matt Selman و Ian Maxtone-Graham نوشتند. توليد اين فيلم به موازات توليد سريال پيش رفت هر چند كه قبلاً دست اندركاران سريال گفته بودند تا قبل از اتمام سريال هيچ نسخه سينمايي از آن ساخته نخواهد شد. از همان فصلهاي اوليه پخش سريال احتمال توليد نسخه سينمايي آن بر سر زبانها بود. ابتدا جيمز ال بروكس بود كه به اين فكر افتاد و عقيده داشت كه داستان اپيزود "Kamp Krusty " قابليت تبديل به يك فيلم بلند را دارد اما در نهايت در تبديل فيلمنامه اين اپيزود به يك فيلمنامه بلند به مشكل برخورد. تا مدتها نبود يك فيلمنامه مناسب و درگير بودن هميشگي تيم نويسندگي سريال باعث شد كه توليد نسخه سينمايي سيمپسونها تا سال 2007 به تعويق بيفتد.

simpsons%20the%20movie.png


در رقابت براي اولين اكران فيلم سينماي Springfield, Vermont بر سينماهاي USA Today و فاكس پيروز شد. اين فيلم در اولين هفته اكران خود در آمريكا 74 ميليون دلار فروش كرد و به صدر فيلمهاي پرفروش گيشه رسيد و ركورد بيشترين فروش هفته اول يك فيلم كه براساس سريال ساخته شده را شكست (اين ركورد قبلاً متعلق به "ماموريت: غيرممكن 2" بود). فيلم سينمايي سيمپسونها در كشورهاي خارجي 96 ميليون دلار فروش كرد كه 27.8 ميليون دلار آن متعلق به انگليس بود كه اين فروش دومين فروش موفق فاكس در هفته اول اكران يك فيلم در انگلستان بود. سيمپسونها در استراليا 13.2 ميليون دلار فروش كرد كه پرفروشترين انيميشن در اكران هفته اول و سومين فيلم پرفروش در اكران هفته اول بشمار مي آيد. كلاً اين فيلم تا بحال 526.622.545 دلار فروش داشته است!


برگردان از ويكيپيديا
منبع: انیمک
 

animations

Active Member
simpsons.jpg

پس از گذشت این همه سال سرانجام فیلم خانواده سیمپسون به پرده سینماها رسیده است و در هفته جاری میلیون‌ها تن از علاقه‌مندان این خانواده پر ماجراكه بیش از ۱۸ سال آنها را در تلویزیون همراهی كرده بودند این بار برپرده سینما ماجرایی متفاوت از آنها را دنبال می‌كنند.
شاید كمتر فیلمنامه‌ای در تاریخ سینمای جهان بوده كه ۱۸ سال در مرحله بازنویسی و تصحیح درجازده و طی این مدت از مشورت صدها تن از فیلمنامه‌نویسان و تهیه‌كنندگان استفاده كرده باشد.
اما اكنون پس از گذشت این همه سال سرانجام فیلم خانواده سیمپسون به پرده سینماها رسیده است و در هفته جاری میلیون‌ها تن از علاقه‌مندان این خانواده پر ماجرا كه بیش از ۱۸ سال آنها را در تلویزیون همراهی كرده بودند این بار در پرده سینما ماجرایی متفاوت از آنها را دنبال می‌كنند.
نویسندگان و تهیه‌كنندگان اصلی این سریال انیمیشن پربیننده در تمام این سالها - مت گرونینگ، مایك اسكالی، ال جین و جیمز ال بروكس - اكنون این سفر افسانه ای سینمایی را پشت سر گذاشته‌اند، اما این باعث نشده تا تدابیر امنیتی برای حفظ داستان این فیلم را فراموش كنند. آنها حتی از اكران آزمایشی فیلم برای منتقدان دریغ كردند و هنوز كسی از جزئیات داستان فیلم خبری ندارد.
بروكس در مورد این سفر سینمایی منحصر به فرد می‌گوید: سخت است كه باور كنیم پس از این همه سال به مقصد رسیده‌ایم .ما نمی‌خواستیم ناخدای كشتی‌ای باشیم كه به یك كوه یخ برخورد می‌كند و این شاید تاخیر چند ساله در تولید این فیلم را تا حد زیادی توجیه كند.
شایعه ساخته شدن این فیلم مدتها در محافل سینمایی شنیده می‌شد. اولین بار شایعه ساخت این فیلم در سال ۱۹۹۲ به گوش رسید؛ زمانی كه بروكس پیشنهاد داد اولین اپیزود مربوط به شخصیت «كمپ كراستی» بدل به یك فیلم سینمایی شود اما در آن زمان سریال روزهای اوج خود را می‌گذراند و طبیعی بود كه نویسندگان این سریال بیشتر نگران سوژه تازه برای برنامه هفته‌های آینده باشند.

1.jpg

آنها فرصتی برای بال و پر دادن به داستان یك اپیزود به منظور ساخت یك فیلم سینمایی نداشتند. البته این تنها مشكل در تولید این فیلم نبود و استودیو فاكس هر چقدر دست تهیه‌كنندگان سریال را در تولیدات تلویزیونی باز گذاشته بود، در مورد فیلم سینمایی سختگیر بود و تاكید كرده بود ما باید در جریان تمامی نسخه‌های فیلمنامه باشیم و اگر آن را نپسندیدیم پروژه ساخت فیلم به كلی منتفی است!
بروكس در این زمینه می‌گوید: آنها نمی‌توانستند این موضوع را به سادگی قبول كنند و ما هم به اطمینان خاطر احتیاج داشتیم تا بتوانیم در این كار پیش برویم. شرایط كاملا ناامیدكننده بود و ما باید قبل از هر چیز به چراغ سبز استودیو برای حركت بسوی اقدامات بعدی فكر می‌كردیم.
اما به‌جز این تهیه‌كنندگان، شخص دیگری در استودیو فاكس علاقه‌مند این سریال بود و بر صدور اجازه ساخت فیلم و تایید فیلمنامه اصرار داشت. او تام راتمن مدیر كنونی فیلم استودیو فاكس است كه بلافاصله پس از رسیدن به این پست شرایط بروكس را پذیرفت. او در مورد این اقدام می‌گوید: بدون توجه به آنچه كه روی كاغذ نوشته شده بود، اگر جیم بروكس و مت گرونینگ از فیلم رضایتی نداشتند این فیلم به نتیجه نمی‌رسید و اكران نمی‌شد و اصرار مدیران بر فیلمنامه‌ای كه مورد تایید آنها نبود راه به جایی نداشت.
ال جین ادامه می‌دهد: رسیدن به پرده بزرگ سینما برای ما مثل كوهنوردی است كه قله اورست نهایت آرزوهایش است. ما باید این كار را انجام می‌دادیم چون توانایی‌اش را داشتیم البته اكثر كسانی كه در مقر تولید این سریال بودند اعتقاد داشتند كه بهترین زمان برای ساخت این فیلم زمانی است كه پخش تلویزیونی آن به پایان رسیده باشد اما ما مطمئن بودیم كه این باور راه به جایی نمی‌برد، چون سریال همچنان با قدرت پخش می‌شد. نشانه‌ای هم از پایان آن نبود و ما به ناچار باید كار را از جایی آغاز می‌كردیم.
در سال ۲۰۰۱ تمامی صداپیشگان اصلی قراردادی برای سه فصل دیگر به امضا رساندند و در عین حال موافقتشان را برای صداپیشگی در یك فیلم اعلام كردند.
از طرفی بروكس تصمیم گرفت تا برای این فیلم از تمامی عوامل اولیه سریال استفاده كند و به همین دلیل از دیوید سیلورمن (از كارگردانان اولیه سریال) برای ساخت فیلم استفاده كرد. سیلورمن برای این كار از ادامه همكاری با استودیو پیكسار عذر خواست و استیو جابز به او گفته بود كه اگر به هر دلیل دیگری این كار را كرده بود تا ابد با او صحبت نمی‌كرد!

2.jpg

جین نیز مسئول نظارت بر فعالیت نویسندگان بود و در كنار آن مسئولیت‌های قدیمی‌اش در تولید اپیزودیك سریال را ادامه می‌داد. تمامی نویسندگان و تهیه‌كنندگان اجرایی قبلی سریال هم به این تیم اضافه شدند كه از آن جمله می‌توان به جورج مایر، جان ویتی، دیوید میركین، مایك رایس و مت سلمن اشاره كرد.
اما در این میان برخورد خوبی با كونان اوبراین مجری مشهور تلویزیونی به عمل نیامد. او كه در اوایل پخش این سریال به عنوان نویسنده با تیم تولید این سریال همكاری داشت در مورد بی‌مهری تهیه‌كنندگان فیلم می‌گوید: من برنامه‌ام را طوری تنظیم كرده بودم كه بتوانم یك سال در برنامه هفتگی‌ام شركت كنم و در كنار آن با تولید‌كنندگان فیلم همكاری كنم و تمام این كارها را با هزینه شخصی‌ام انجام می‌دادم و حتی آپارتمانی به این منظور اجاره كردم اما تهیه‌كنندگان فیلم پس از مدتی جواب تلفن‌های من را ندادند و من در نهایت عصبانیت و نا‌امیدی از این كار كنار كشیدم.
پس از اینكه بهترین عوامل این سریال در سال ۲۰۰۳ گرد هم جمع شدند آرا و عقایدی در مورد این پروژه مشترك به تدریج مطرح شد. مت گرونینگ در مورد این روزهای پرتنش می‌گوید: ایده ساخت فیلم بر اساس یك سریال موفق تلویزیونی همیشه با تردید بررسی می‌شود. فیلم ساوث پارك مدركی بود كه نشان می‌داد می‌توان كاری جذاب و متفاوت از سریال ارائه داد. اگر شما با این سریال آشنا نبودید، فیلم خوبی را تماشا می‌كردید اما اگر با شخصیت‌ها آشنا بودید در آن صورت فیلم عالی بود.
اما ایده اصلی فیلم مهمترین دغدغه سازندگان و عوامل بود: آیا بهتر نبود كه هومر سیمپسون و خانواده‌اش درمی‌یافتند كه از زندگی آنها به شكل مخفی فیلمبرداری می‌شود؟ یا اینكه مارج، هومر را ترك كند و پس از مدتی با او آشتی كند؟

3.jpg

تعداد زیادی از این گونه ایده‌ها مطرح شد تا اینكه گرونینگ مقاله‌ای در مورد آلودگی ناشی از انباشت زباله‌ها در حومه شهر را خواند و تصمیم گرفت تا آن را به عنوان محور اصلی داستان انتخاب كند.
هركدام از فیلمنامه‌نویسان ماموریت یافتند تا ۲۰ صفحه از فیلمنامه را بنویسند و پس از دو هفته در یك نشست همگانی در مورد جزییات داستان تصمیم گیری شد. بروكس ادامه می‌دهد: ما نمی‌خواستیم داستان ۴ اپیزود را مخلوط كنیم و آن را فیلمنامه بنامیم بلكه همه چیز بایستی در خدمت یك داستان بلند و واحد قرار می‌گرفت.
این سختگیری‌ها باعث شد تا گرونینگ برای یكی از صحنه‌ها از جولیان كاونر(صداپیشه مارج سیمپسون) بخواهد تا ۱۰۰ برداشت انجام دهد، هر چند كه گرونینگ این سكانس را اكنون بهترین سكانس تاریخ این سریال می‌داند.
در ماه می ۲۰۰۵ صداپیشگان سریال– شامل دان كاستلانتا(هومر) جولی كاونر (مارج) ننسی كارت رایت (بارت)یردلی اسمیت(لیزا) هری شرر(آقای برنز)— خبر مهمی را دریافت كردند: فیلمنامه فیلم خانواده سیمپسون آماده است! كارت رایت در مورد این خبر تكان‌دهنده می‌گوید: من فیلمنامه را مقابلم می‌دیدم اما باز هم نمی‌توانستم آن را باور كنم .اما ظاهرا همه چیز جدی بود.اما فیلمنامه تنها عامل مهم در روند تولید فیلم به حساب نمی‌آمد و با توجه به قدرت روز افزون سارقان اینترنتی حفظ داستان فیلم مهمترین نكته در دوران پس از تولید بود.
در مارس ۲۰۰۶ تهیه‌كنندگان توانشان را در حفظ داستان فیلم به آزمون گذاشتند و تیزر فیلم را قبل از فیلم عصر یخ‌بندان ۲ در سینماها به نمایش گذاشتند. بروكس در این زمینه می‌گوید: برای ما مهم بود كه ببینیم تا چه حد می‌توانیم اسرار فیلم را حفظ كنیم و فكر می‌كنم در این كار موفق بودیم.
اقدام بعدی تهیه‌كنندگان فیلم اكران بخش‌های مختلف فیلم برای علاقه‌مندان جدی سریال در شهر‌های مختلف امریكا بود كه موجب شد با اعمال نظر این علاقه‌مندان چند شوخی در فیلم تغییر كند و بخش‌هایی نیز به فیلم اضافه شود تا در نهایت مدت زمان فیلم به ۸۶ دقیقه برسد.
در خلال فصل طلایی سریال سیمپسون (۱۹۸۹-۱۹۹۰) متوسط بینندگان سریال در هر هفته در آمریكا ۲۷ میلیون نفر بود اما در فصل قبل این تعداد به ۸ میلیون نفر كاهش یافته بود اما تهیه‌كنندگان سریال از این موضوع چندان نگران نیستند و جین تاكید می‌كند كه تاخیر در ساخت این فیلم صرفا برای كسب درآمد نبوده است و ما مدتها قبل برای ساخت این فیلم برنامه‌ریزی كردیم و اصلا هم نگران نبودیم چون هومی در سال ۲۰۰۷ همان قدر محبوب است كه در سال ۱۹۹۷ و یا ۲۰۱۰.
اما بروكس در نهایت پیرامون این تلاش چندین ساله می‌گوید: راضی كردن تمام علاقه‌مندان این سریال در فیلمی ۸۶ دقیقه‌ای كه طی این ۱۸سال هر هفته پای تلویزیون‌ها می‌نشستند مثل این است كه شما بخواهید هومر سیمپسون را راضی از یك مغازه شكلات فروشی بیرون بكشید، این كار غیرممكن است!


ترجمه امیررضا نوری زاده
منبع: IranCG
 

Sherlock_Holmes

Active Member
عالی بود animations جان... عالی بود...
نمیدونی چقدر دلم میخواست یه مطلب کامل درباره این سیمپسونها بخونم اما هیچوقت فرصتش نشده بود و منبع دم دستی هم نبود..


فرض کنین ما هم تمبر کلاه قرمزی داشته باشیم...

شخصا دوست داشتم می داشتیم..!
اصولا این کاراکتر با این محبوبیت هرجای دیگه ی دنیا که بود بیش از این موفقیت کسب میکرد، رشد میکرد و ازش بهره برده میشد...
 
آخرین ویرایش:

جدیدترین ارسال ها

بالا